آدم‌‌برفی

اسلاوومیر مروژک

داستان آدم‌برفی درباره‌ کودک است، ولی برای کودک نیست. داستان مربوط به یک روز از زمستانی سرد و برفی است. فرزندان یک خانواده در میدان شهر مشغول برف‌بازی هستند و مانند تمام کودکان در تمام دنیا سرخوش از دنیای کودکانه خود شروع به ساختن آدم‌برفی می‌کنند. گلوله‌های بزرگ برفی درست می‌کنند و روی هم سوار می‌کنند. به جای دگمه‌های لباسش زغال می‌گذارند و دماغش را با هویج درست می‌کنند. در نهایت یک آدم برفی چاق و خندان درست می‌کنند. درست مانند تمامی‌آدم‌برفی‌‌هایی که کودکان در سرتاسر دنیا می‌سازند. اما گویا در کشورهای کمونیستی روال آدم‌برفی درست کردن با تمام دنیا فرق می‌کند.
شب شده است و بچه‌ها در خانه هستند. اما امشب یک شب معمولی نیست و زنگ خانه مدام به صدا در می‌آید وهر بار اسباب شرمساری پدر خانواده می‌شود. بار اول روزنامه فروش است که به دماغ آدم‌برفی معترض است. او معتقد است که بچه‌ها بینی درشت و قرمز او را مسخره کرده‌اند. بار دوم رییس شرکت تعاونی است که از گلوله‌های بزرگ برفی که روی هم سوار شده‌اند و تنه و سر و پاهای آدم‌برفی را تشکیل داده‌اند، گلایه دارد. زیرا که از نظر او بچه‌ها با این کار قصد دارند به همه بفهمانند در شرکت تعاونی دزد روی دزد سوار است. اما نفر سوم شاهکار است. ریاست شعبه محلی انجمن ملی کشور است که زنگ را به صدا در می‌آورد. او به زغال‌هایی که بچه‌ها به عنوان دگمه‌های لباس آدم‌برفی به‌کار برده‌اند اعتراض دارد. چون فکر می‌کند بچه‌ها با این کار می‌خواهند به همه بگوییند جناب مستطاب آقای ریاست شعبه محلی انجمن ملی کشور، عصرها با پیژامه‌ای که دگمه‌هایش باز است در اطراف باغچه‌ی خانه‌ی خود پیاده‌روی می‌کند.
کار به جایی می‌رسد که پدر خانواده تصمیم می‌گیرد دیگر به صدای زنگ اهمیتی ندهد و در خانه را بر روی کسی باز نکند. بچه‌ها تنبیه می‌شوند بدون آن که بدانند هدف از این تنبیه چیست!!!
اما آنچه داستان را جالب می‌کند تصمیمی است که فردای آن روز بچه‌ها می‌گیرند. تصمیم که اتفاق‌های شب قبل آن را رقم زده‌اند.

برای آن‌که بدانید این ما هستیم که رفتار کودکان‌مان را شکل می‌دهیم، داستان آدم برفی را بشنوید…

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... امتیاز شما به این خبرقصه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *