مول/ دریا هنوز آرام است/ بیهودگی/ زائری زیر باران/ پسرک بومی/ غریبهها/ دیدار/ قصه آشنا/ از مسافر تا تبخال
رمانها
داستان یک شهر/ همسایهها / زمین سوخته / مدار صفر درجه / درخت انجیر معابد / آدم زنده (با نامِ مستعارِ ممدوح بن عاطل ابونزال)
دیگر آثار
دو فیلمنامه / حکایت حال، گفتگوی احمد محمود با لیلی گلستان
«کنار سایبان الاغها اجاق درست کردهاند. هیزمهای شکسته، جلو اجاقها روی هم کود شده است. صنم دارد برنج آب میاندازد. تو خانه بروبیایی هست. بانو تو اتاق نشسته است و جم نمیخورد. عمو بندر و رحیم خرکچی سر نوبت نشستهاند. ریش کرمعلی را سر بینهی حمام میتراشند. آفتاب آمده است بالا. هوا گرم است. حسنی، کلهی سحر، الاغها را برداشته است و رفته است کوره پزخانه که زود برگردد. رضوان دارد وسمه و سرخاب و سفیداب را جور میکند. یک پایش تو اتاق خواج توفیق است و یک پایش تو اتاق خودش… آشپز میآید تا کم و کسریها را برطرف کند. اجاقها را و هیزمها را و دیگها را دید میزند و با لنگوتهای که رو دوش دارد عرق پیشانی را میگیرد. سر و کله ساز دهلیها پیدا میشود. مش رحیم، عمو بندر و خواج توفیق نشستهاند سایه دیوار. بساط وافور خواج توفیق را تو اتاق رحیم خرکچی پهن کردهاند. گروهی از بچههای محله، همراه ساز دهلیها میریزند توی حیاط. رحیم خرکچی چپقش را چاق میکند. دسته چپق بلند است». نخلهای بلند خرما، خورشید سوزان، رطوبت زیاد، بوی دریا، دکلهای نفتی و… همه و همه نمادهایی هستند که خیال ما را به سمت استانی سبز در جنوب غربی کشور میبرند. بسیاری از مردم، خوزستان را با خوراکیهای خوشمزهاش میشناسند. خرماهای مختلف، سرشیرهای گاومیش، فلافلهای داغ، ترشیهای تند انبه، سبزیهای معطر و خوشبو، تنها چند نمونه از هزاران خوراکی جذاب این شهر جنوبی هستند. عدهای دیگر این استان را در روزهای هشت سال دفاع بهخاطر میآورند. شهری که هنوز هم از آن دوران یادگاریهای زیادی دارد و روی در و دیوارهایش جای گلوله باقی ماندهاست. شهری که هر تکه از خاکش به خون عاشقان این سرزمین متبرک شده است. عدهای دیگر خوزستان را با تاریخ چند هزار ساله به یاد میآورند. عظمت چغازنبیل، سازههای آبی شگفتانگیز شوش، آرامگاه دانیال نبی، کاخ آپادانا و… ، بخش کوچکی از دیدنیهای قدیمی این استان هستند. بعضی از افراد، خوزستان را با اهواز میشناسند و شبهای زنده و شاد کنار رود کارون، در نظرشان میآید. شبهایی که مردان دشداشه پوش، ساز به دست میگیرند و صدای کف زدن و هلهله در تمام شهر میپیچد. معنا و مفهوم این شهر برای هرکسی متفاوت است؛ اما اهالی ادبیات، خوزستان را با نویسندگان قدر قدرتش به خاطر میآورند. نویسندگانی که اهل خوزستان هستند، با آثار خود، نقش بهسزایی در ادبیات معاصر ایران بهخصوص در حوزه ادبیات داستانی داشتهاند. احمد محمود یکی از این نویسندگان است که روزگاری در اهواز نفس کشیده است و خاطرات بسیاری از این شهر دارد. احمد محمود در ۴ دی ۱۳۱۰ در شهر اهواز متولد شد. او بعد از طی کردن دوره متوسطه، تحصیلات خود را در دانشکده افسری ادامه داد. بعد از آن، کمکم فعالیتهای سیاسی خود را شروع کرد و به عضویت حزب توده درآمد و جزو افرادی بود که در جریان کودتای ۲۸ مرداد در سال ۱۳۳۲، دستگیر شد و به زندان افتاد. به زندانیان، این اجازه داده شد تا در ازای امضای توبهنامه، از زندان آزاد شوند. بسیاری از همبندان اعطا به همین روش آزاد شدند؛ اما او این حکم را نپذیرفت. او ترجیح داد در حبس بماند؛ اما با حکومت وقت همکاری نکند. به طور کلی احمد محمود در دورههای مختلف، به سبب عقاید سیاسی خود، مدت زیادی از روزهای جوانیاش را در زندان و تبعید بوده است. دو یادگاری از روزهای زندان برای او به جا ماند و تا آخر عمر آنها را به همراه داشت. اولین یادگاری، شکوفا شدن قریحه و ذوق نوشتن داستان، در وجود احمد محمود بود. او پیش از این ایام هم، داستان نوشته بود و داستانهایش در مجلهها چاپ شده بودند؛ اما تجربه زیستهاش در زندان، باعث شد تا متنش به پختگی بیشتری برسد و داستانهایش کمال و بالندگی را در مدت کوتاهتری طی کنند. دومین یادگاری از روزهای تلخ زندان، بیماری ریوی سختی بود که برای همیشه به همراه او ماند. مشکلات ریوی، بارها باعث بستری شدن او در بیمارستانهای مختلف شد و در نهایت توسط همین بیماری به دیدار حق شتافت. احمد محمود داستانهایش را به شیوه رئال روایت میکند. این داستانها اتفاقات عجیب و غریب فرازمینی وجود ندارد. داستان این کتابها، داستان زندگی مردم عادی است و همین مسئله باعث میشود تا مخاطب بتواند با کتابهایش ارتباط بگیرد و با داستانها همراه شود. او به مسائل اجتماعی در آثارش توجه ویژهای دارد. به همین سبب بسیاری از افراد، به او لقب پدر داستاننویسی اجتماعی دادهاند. این نویسنده دغدغهمند، در داستانهایش بیشتر به سراغ معضلات طبقات فقیر میرود و رنج و سختیهای زندگی آنان را به مخاطب نشان میدهد. همانطور که پیشتر اشاره شد، بسیاری از کتابهای احمد محمود یادگار روزهای تلخ زندان و تبعید هستند؛ بنابراین داستانها از عقاید و نظریات خاص سیاسی نویسنده، خالی نیستند. داستانهای احمد محمود در واقع داستانهایی با سبک بومی و محلی است و بیشتر آنها در یکی از شهرهای جنوبی ایران اتفاق میافتد. او در کتابهایش از لهجه محلی استفاده میکند تا با مخاطب ارتباط موثرتری بگیرد. پدر و مادر او، اهل شهرستان دزفول بودند و او عاشقانه این شهر را دوست داشت. این نویسنده خوش ذوق در بسیاری از کتابهایش به سراغ لهجه دزفولی رفته و داستانها را با این شیوه روایت کرده است. او برای نوشتن داستانها، عموما از جملات کوتاه استفاده میکند و شاید بتوان گفت در استفاده از این شیوه، وامدار جلال آلاحمد است. خواننده را خیلی منتظر نمیگذارد و ریتم کلی کتابهایش، تند است. به جرأت میتوان گفت کتابهای او مخاطب را به هیچ وجه خسته نمیکنند. احمد محمود، موقعیت و فضا را در داستان به خوبی میشناسد و تکنیک فضاسازی را خیلی خوب بلد است. او محیط داستان را با کوچکترین جزئیات در ذهن خواننده میسازد و این نکته، یکی از عواملی است که باعث باورپذیری بیشتر داستانهایش میشود. او در شخصیت پردازی هم استاد است و شخصیتهای دوستداشتنی زیادی تقدیم ادبیات داستانی ایران کردهاست. دیالوگها در کتابهای این نویسنده نقش اساسی و کلیدی دارند و به پیشبرد داستان کمک زیادی میکنند. توصیفاتی دقیق و جذاب، در بیشتر آثار او، باعث شده تا خواندن داستانهایش برای خوانندگان، شیرینی خاصی داشته باشد. احمد محمود، قوانین و قواعد ایجاد تعلیق در داستان را ماهرانه به کار میگیرد و با ایجاد تعلیقهای زیاد در طول داستان، خواننده را به دنبال خود میکشاند. فعالیتهای ادبی احمد محمود سابقهای طولانی دارد. اولین اثر او، داستان کوتاهی است به نام «صبح میشه»، که در مجله امید ایران به چاپ رسید. کتاب «مول» اولین مجموعه داستان این نویسنده است که در سال ۱۳۳۶ به چاپ رسید و در واقع اولین قدمهای جدی او، به سمت سبکی خاص از داستان نویسی به شمار میآید. آثار ادبی احمد محمود نسبت به سایر نویسندگان هم عصرش زیاد نیستند؛ اما همین کتابها و نوشتههای به جا مانده، سهم عظیمی در رشد و پیشرفت ادبیات داستانی ایران داشتهاند. آثار او به طور کلی به چهار دسته اساسی تقسیم میشوند. مجموعه داستان، رمان، یک اثر ترجمه شده و آثار مختلف دیگر مانند فیلمنامه و مصاحبه با افراد مختلف، ثمره تمام تلاشهای او در زمینهی ادبیات بودهاست. بسیاری از آثار این نویسنده به زبانهای روسی، فرانسوی، انگلیسی و ارمنی ترجمه شده و این نشاندهنده استقبال مخاطبان در سراسر دنیا از آثار وی است. همسایهها، داستان یک شهر، زمین سوخته، مدار صفر درجه و درخت انجیر معابد از جمله آثار مشهور او هستند.
نویسنده: فاطمه آل آقا
(No Ratings Yet) Loading...امتیاز شما به این خبرقصه