تهران مخوف

مشفق کاظمی

«مرتضی مشفق کاظمی» در کتاب «تهران مخوف»، سرگذشت جوانى را به تصویر می‌کشد که عاشق دختر عمه‌ی‌ ثروتمندش شده است اما خود خانواده‌اى فقیر دارد.
رمان تهران مخوف در دو جلد به رشته‌ی تحریر درآمده است، اما هر دو جلد در یک مجموعه گردآوری شده‌اند‌ و مکمل یک‌دیگر هستند. داستان‌ جلد اول با عنوان «تهران مخوف» پیش از کودتای ۱۲۹۹ می‌گذرد و جلد دوم با عنوان یادگار یک شب، سرنوشت شخصیت‌های اصلی جلد اول را همزمان با وقوع این کودتا دنبال می‌کند.

انقلاب مشروطه از مهم‌ترین اتفاقات مهم صد سال اخیر است؛ انقلابی که تاریخ و ادبیات معاصر ایران از آن سرچشمه گرفت و بر بسیاری از رویدادهای پس از خود تاثیر گذاشت. رمان تهران مخوف در همین دوران به رشته‌ی تحریر درآمده است. بسیاری از صاحبان خرد و دانایی تهران مخوف را اولین رمان فارسی زبانی می‌دانند که در حدود سال ۱۳۰۳ و ۱۳۰۴ به شکل پاورقی چاپ شد. این رمان، گونه‌ای ادبی است که دستاورد مدرنیته به شمار می‌آید و خلق آن در جوامع سنتی نشان از تغییر شرایط اجتماعی آن جامعه دارد. این نوع ادبی، بعد از انقلاب مشروطه با پیروی از ادبیات مدرن غربی در عرصه‌های مختلف فارسی بروز پیدا کرد.
اکنون مشفق کاظمی در رمان تهران مخوف سعی بر این دارد تا دلایل مختلف انحراف انقلاب مشروطه، روسپی شدن بانوان و فساد اداری در زمان خود را به تصویر بکشد. با همه این احوال اما به نظر می‌آید که او به تغییر شرایط پس از کودتا امیدوار است. به دنیا آمدن کودک در انتهای جلد دوم نیز استعاره از پیدایش ایرانی نوین دارد.

«فرخ» و «مهین» دو شخصیت اصلی این رمان، از کودکى با هم بزرگ شده‌اند و یک‌دیگر را دوست دارند. فرخ مشغول تحصیل است و کمتر فرصت مى‌کند تا به دیدار هم‌بازى دوران کودکى‌اش برود. با گذشت زمان عشق و علاقه‌ى این دو جوان به یکدیگر افزایش می‌یابد، ولی زمانی که فرخ بعد از اتمام امتحاناتش به خانه‌ى عمه‌‌ی خود مى‌رود، از ملاقات او با مهین جلوگیرى مى‌شود.
پدر مهین دوران جوانى خود را در فقر و تهیدستی گذرانده اما اکنون بر اثر یک سری اتفاقات مساعد و اقدامات نامشروع، ثروت عظیمی بر هم زده و منصبی مهم دارد. مادر مهین نیز که روزگار گذشته‌ی خود را به فراموشی سپرده؛ به خاطر نمى‌آورد بعد از مرگ پدرش در منزل برادر خود سکونت داشته است. او اکنون که گردش روزگار رونقى به کارش داده، به کلى ترک برادر گفته و هرگز حاضر نیست که بردارزاده‌اش را به چشم داماد خود ببیند.
در این میان یکی از مقامات بلند مرتبه که صاحب املاک متعددى است، مهین را براى پسرش «سیاوش‌میرزا» خواستگارى مى‌کند. پدر مهین که مقامش در وزارتخانه متزلزل شده و اصولا مردی حسابگر است، سعی دارد تا با نزدیک‌تر شدن به او مقام و منصب از دست رفته‌اش را باز یاید.
مشفق کاظمی در این داستان در واقع روایت‌گر عشقی آتشین است. دلداده‌هایی که با وجود مخالفت اطرافیان خود دست از هم نکشیده و سعی در حفظ ارتباط خود دارند.
در بخشی از کتاب تهران مخوف می‌خوانیم:
همان شبى که این وقایع در باغ «ف… السطنه» مى‌گذشت، در یک قسمت دیگر شهر؛ یعنى در محله‌ى جنوب غربى تهران، که دروازه‌ى قزوین نام دارد، یک رشته حوادث دیگرى به‌ وقوع مى‌پیوست.
در یکى از اتاق‌هاى عمارتى واقع در محله‌ى مزبور، دو نفر مشغول صحبت بودند. از طرز گفت ‌و گوى آن‌ها چنین معلوم بود که مذاکراتشان خیلى جالب توجه و مخصوصا مفرح مى‌باشد. یکى از آن دو نفر که جوان‌تر بود، در میان صندلى چرمى دسته‌دارى فرو رفته و دیگرى در مقابل او ایستاده بود.
این عمارت خیلى مجلل و اتاق‌هاى متعددش همه با قالى و قالیچه‌هاى قیمتى مفروش شده بود و هر یک از آن‌ها اثاثیه مخصوص و کاملى داشت؛ از جمله در اتاقى که آن دو نفر در آن ساعت مشغول صحبت بودند یک میز تحریر بلوطى و چندین صندلى به ‌همان رنگ و دو صندلى دسته‌دار چرمى دیده مى‌شد و قطعات منتخبه از خطاطان معروف نیز به دیوارها نصب شده بود و جملگى اثاثیه نشان مى‌داد که اتاق تحریر مى‌باشد.
جوانى که نشسته بود، در حدود بیست و دو ساله به نظر مى‌آمد و در آن ‌موقع با وضع خیلى آزاد و بى‌قیدى در روى صندلى دسته‌دار قرار گرفته؛ یعنى فقط قسمت کوچکى از بدنش را روى صندلى تکیه داده و پاهایش را بدون مختصر انحرافى راست به زمین رسانده بود. در چهره‌ى گندمگون مایل به ‌سیاهش اثر آبله‌ى کمى دیده مى‌شد. چشمانى گود و درخشان و بینى مورب داشت و در پشت لبش، خط سیاهى هویدا بود و اندازه‌ى پاهایش که دراز شده نشان مى‌داد که بایستى اندام بلندى داشته باشد.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... امتیاز شما به این خبرقصه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *