روح کوچولو

اوتفیلد پرویسلر

در تمام داستان‌‌‌‌‌‌هایی که شنیده‌‌‌‌‌‌ایم یا خوانده‌‌‌‌‌‌ایم، ارواح زندگی شبانه دارند. شب‌‌‌‌‌‌ها بعد از دوازده نیمه‌‌‌‌‌‌شب از جایگاه خود بیرون می‌‌‌‌‌‌آیند و زندگی خود را آغاز می‌‌‌‌‌‌کنند، و با اولین پرتو خورشید به جایگاه نهان خود بازمی‌‌‌‌‌‌گردند.
روح کوچولوی داستان ما هم از این قاعده مستثنی نیست. قلعه‌‌‌‌‌‌ی «گویلن شتاین» محل زندگی او است. روح کوچولو از آن ارواح بی‌‌‌‌‌‌آزار و بامزه است. با کسی کاری ندارد و به زندگی شبانه‌‌‌‌‌‌اش در قلعه ادامه می‌‌‌‌‌‌دهد. او تنها زمانی دیگران را اذیت می‌‌‌‌‌‌کند که او را عصبانی کرده‌‌‌‌‌‌ باشند. از آنجایی که همه‌‌‌‌‌‌ی مردم در شب خواب هستند، کسی نیست که روح کوچولو را اذیت کند. بنابراین او هیچ وقت عصبانی نمی‌‌‌‌‌‌شود. این روح کوچولو روز را در صندوق سنگینی از چوب بلوط با روکشی آهنی می خوابد. صندوق در اتاق زیر شیروانی و در پشت دودکش بزرگی قرار گرفته است. هیچ کسی در قلعه نمی‌‌‌‌‌‌داند که این صندوق متعلق به یک روح است.
اما روح کوچولو یک آرزو دارد. او می‌‌‌‌‌‌خواهد روز را ببیند. و این آرزو همیشه با او همراه بوده است. و ناگهان یک روز به آرزویش می‌‌‌‌‌‌رسد و درست سر ساعت دوازده ظهر از خواب می‌شود و روز را می‌‌‌‌‌‌بیند. اما این اتفاق زیاد فرخنده نیست زیرا که روح کوچولو در روز اتفاقات ناگواری را برای مردم شهر رقم می زند…
اگر دوست دارید بدانید آن روز چه اتفاقاتی برای روح کوچولو و مردم شهر می‌‌‌‌‌‌افتد، داستان روح کوچولو را گوش کنید.
این کتاب برای گروه سنی کودک است. اما اگر شما جزو آن دسته از افراد بزرگسالی هستید که کودک درون‌‌‌‌‌‌تان هنوز فعال است، روح کوچولو برای‌‌‌‌‌‌تان جالب خواهد بود.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... امتیاز شما به این خبرقصه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *