
«نامه فرانتس کافکا به فلیسه بوئر»
کافکا، فلیسه را در سال ۱۹۱۲ در خانه دوستش، «مکس براد»، ملاقات کرد. او در این زمان، زندگی خود را وقف نوشتن کرده بود و در کنار آن، در یک شرکت بیمه کار میکرد. فرانتس و فلیسه در طول مکاتبات پنج سالهشان، به ندرت یکدیگر را میدیدند و کافکا مدام از شرایط مورد نیاز خود برای نوشتن و شکنندگی سلامتیاش به عنوان دلایلی برای سفر نکردن به برلین نام میبرد. به همین خاطر، رابطه آن دو بیشتر از طریق نامهنگاری زنده مانده بود. این اتکای صرف به نامهنگاری، در روزهای اول رابطه آشکارا موجب آزردگی فرانتس بود:
«آدم چطور می تواند فقط و فقط با کلمات، به نگه داشتن کسی دیگر در کنار خود امید داشته باشد؟»
کافکا روزی دو نامه مینوشت و اگر فلیسه نمیتوانست جواب تک تک آنها را بدهد، از کوره درمیرفت. با بررسی این نامهها میتوان شکل گیری یک الگو را مشاهده کرد؛ بدین صورت که او در یک نامه، فلیسه را به خاطر بیتوجهی به خود سرزنش میکند و در نامهای دیگر، از معشوقهاش میخواهد که او را به خاطر حرفهایی که زده است، ببخشد. نامهای در نوامبر سال ۱۹۱۳ نوشته شد که مشخص نیست آیا کافکا عمدا از کنایهای طنزآمیز در آن استفاده کرده و یا در حال بیان حرفهایی جدی بوده است:
«کاملاً درست است که ما باید از جنونِ نوشتن این همه نامه دست بکشیم؛ من حتی دیروز نوشتن نامهای در مورد این موضوع را شروع کردم که آن را فردا برایت خواهم فرستاد».