

ظلمت در نیمروز
«ظلمت در نیمروز» داستان زندگی بلشویکی به نام روباشوف را روایت میکند که توسط حکومت شوروی طرد شده، به زندان انداخته شده و به اتهام خیانت، محاکمه میشود. این رمان، تصویری از سیاستهای کابوسوار زمان معاصر را در قالب داستانی فوقالعاده جذاب ارائه میکند. قهرمان این اثر، مرد سالخوردهای است که توسط حزبی که خودش در شکلگیری و به قدرت رسیدن آن، نقش بهسزایی ایفا کرده، به زندان انداخته شده و شکنجه روحی و روانی میشود. ظلمت در نیمروز با ارائه تصویری بینهایت دقیق و قابل باور از درد و رنج مردی تنها، سوالات بنیادینی درباره مفهوم هدف و وسیله و ارتباط آن با سیاستهای گذشته، حال و آینده بشر مطرح میکند.