موبایل

نویسنده: اینگو شولتسه
زمان: 00:22:05
به اشتراک گذاری:
4.79
اپیزودهای این قصه
موبایل
خلاصه:

شب بیست و یک ژوئيه آمدند. بین ساعت دوازده و یک و نیم بود. نباید خیلی زیاد بوده باشند. پنج یا  شش جوان. من فقط صداها و  سر و صداها را شنیدم. احتمالا اصلا متوجه نشده بودند که در «بونگالو» چراغ روشن بود. پنجره اتاق خواب‌­ها به سمت پشت ساختمان بود و پرده­‌ها کشیده. بعد از مدت­‌ها اولین شب گرم و دم کرده و اولین روز آخرین هفته تعطیلات ما….

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (123 votes, average: 4,79 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *