پرندگان


نویسنده: دافنه دوموریه
فیلم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌: یوان هانتر
کارگردان: آلفرد هیچکاک
بازیگران: تیپی هدرن / راد تیلور / جسیکا تندی / سوزان پلشت / ورونیکا کارترایت / روث مک‌دویت

«پرندگان» اقتباسی آزاد از رمانی به همین نام نوشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ «دافنه دو موریه» است. این فیلم بیانگر یک ترس کهن است. روزی که حیوانات علیه انسان‌ها قیام کنند. فیلم‌های بسیاری در طول سال‌ها راجع به قیام هوش مصنوعی علیه انسان‌ها، قیام ربات‌ها علیه انسان‌ها و هزار و یک چیز دیگر ساخته شد، اما هیچکاک در پرداختن به موضوع قیام حیوانات علیه انسان‌ها پیشگام شد و در بین آثار ژانر فاجعه که در دهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های بعد به عنوان یکی از جریان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اصلی سینما جایگاه خود را تثبیت کرد، یک اثر تلخ و تکان دهنده با محوریت روابط سرد انسانی در جامعه مدرن امروز بود.
«ملانی دانیلز» دختر ثروتمند و ماجراجویی است که سودای عشق و عاشقی در سر دارد و به همین دلیل به «خلیج بودگا» می‌رود تا در آنجا فرصت آشنایی بیشتر با «میچ برنر» وکیل جوانی که ساکن این شهر بندری است را پیدا کند. این دو برای رساندن هدیه تولد خواهر کوچک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر که دو مرغ عشق است با یک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دیگر همسفر می‌شوند. اما خیلی زود اتفاقات عجیبی در شهر می‌افتد و گروهی از پرندگان مختلف بدون دلیل خاصی به مردم حمله می‌کنند. پرندگانی که به جرات می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان گفت شرورترین حیوانات ژانر وحشت در سینما هستند.
آنچه فیلم و وحشت منتقل شده از تماشای آن را واقعی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر و اثرگذاتر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، وضعیت عادی زندگی شخصیت‌های فیلم است.
معروف‌ترین سکانس فیلم پرندگان هیچکاک که به راحتی یکی از ترسناک‌ترین سکانس‌های تاریخ سینما نیز به حساب می‌آید، همان جایی است که «ملانی» را در حیاط مدرسه در حال دود کردن سیگار می‌بینیم.
وقتی «ملانی» و «آنی» بی‌ سر و صدا بچه‌های مدرسه را جمع می‌کنند، پرندگان منتظر را می‌بینیم که آن‌ها را تماشا می‌کنند. ما نیز هر آنچه آن‌ها می‌شنوند را می‌شنویم: صدای پای بچه‌هایی که پا به فرار می‌گذارند و سپس پرندگان دسته دسته به آن‌ها حمله‌ور می‌شوند.
یکی از دلایل انتقال ترس مبهم به مخاطب در هنگام تماشای فیلم پرندگان غیبت کامل موسیقی متن در این فیلم است. «برنارد هرمان»، آهنگساز مورد علاقه‌ هیچکاک در این فیلم تنها به عنوان مشاور طراحی صدا به کار گرفته شده بود و کل موسیقی فیلم نیز از تلفیق الکترونیکی انواع و اقسام صداهای پرندگان ساخته شده بود.
ترس در فیلم از همان آغاز فیلم شکل میـگیرد. هیچکاک مانند تمام فیلم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های دیگرش فیلم را قبل از تیتراژ شروع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. صدای نه چندان دلنشین پرندگان قبل از تیتراژ و بعد حرکت نامنظم آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در پس زمینه حس خوشایندی را به مخاطب القا نمی‌کند. گویا قرار است اتفاقی بیفتد.
ترسی که قبل از تیتراژ آغازین در فیلم نمایان است تا پایان ادامه دارد. در حقیقت فیلم پایانی ندارد. نهایتا مردم شهر خانه‌های خود را رها کرده و سراسیمه از شهر می‌گریزند. طلوع دیگری از راه می‌رسد، و وقتی صحنه رو به خاموشی می‌رود، حتی کلمه «پایان» نیز بر صحنه‌ نقش نمی‌بندد تا همه‌چیز مبهم و ناتمام باقی بماند. یک تعلیقِ باز که فقط از عهده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هیچکاک برمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... امتیاز شما به این خبرقصه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *