آب در غربال


نویسنده: کامالا مارکاندایا
مترجم: فریدون مجلسی
ناشر: نشر خوب



«آب در غربال» روایت جذاب و پر فراز و نشیب زندگی دختری به نام روکمانی را روایت می‌کند که برای زنده نگه داشتن امید در مزرعه‌‎ای آفت‌زده، با خشک‌سالی و بادهای نفرین‌شده موسمی می‌جنگد. نویسنده در این رمان چهره قهرمانش را در شمایل زنی ترسیم می‌کند که هرگز چشم از امید بر نمی‌دارد.
رمان با این پاراگراف شروع می‌شود: «گاهی شب‌ها می‌پندارم شوهرم دوباره با من است. با ملایمت از میان غبار و مه پدیدار می‌شود و در کنار یک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دیگر آرام می‌گیریم. سپس بامداد می‌دمد و آسمان تیره مواج به رنگ طلایی می‌گراید. وقتی خفتگان بیدار می‌شوند شور و غوغایی در درونم احساس می‌کنم و او به نرمی می‌رود. پسرم و دخترم و پولی، بچه‌ای که فرزندم نیست اما به او وابسته شده‌ام و حالا دیگر بچه من به حساب می‌آید، یکی یکی در زیر آفتاب پگاه بیرون می‌آیند…»

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... امتیاز شما به این خبرقصه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *