کمی هوای آزاد

جورج اورول

رمان «کمی هوای آزاد» با نام اصلی «تنفس در هوای تازه»، رمانی کاملا متفاوت با سایر کتاب‌‌‌‌‌‌های اورول است. – چه از نظر زمان و چه از نظر موضوع – این کتاب در دوران دو جنگ جهانی نگاشته شده است و فضای تاریک و ناامیدی و ترس موجود در فضای آن دوران را از دید مردی به نام «جرج بولینگ» بیان می‌‌‌‌‌‌کند. مردی که خود او نیز مانند این دوران تاریک، زندگی تاریکی دارد. کسی که تمام دوران طلایی زندگی خود را در وحشت جنگ و نیز دوران تلخ‌‌‌‌‌‌تر پس از آن می-گذراند. او جوانی و آرزوهایش را در پس روزهای زندگی گذشته‌‌‌‌‌‌اش از دست داده و درگیر یک زندگی پوچ و روزمره بدون انگیزه شده است. شخصیت جرج بولینگ تا حدی شاید شبیه به خود اورول باشد که علاوه بر یکی بودن اسم کوچک آن‌‌‌‌‌‌ها از نظر سنی نیز بسیار به هم نزدیک هستند. بیهودگی جنگ‌‌‌‌‌‌ها و بی‌‌‌‌‌‌سرانجامی آن‌‌‌‌‌‌ها – که خود اورول نیز در طول زندگی‌‌‌‌‌‌اش با آن‌‌‌‌‌‌ها درگیر بوده است -، در این رمان به بهترین شکل نمایش داده شده است. او برای رهایی از این تکرار و بیهودگی سعی در ادامه نوجوانی از دست رفته‌‌‌‌‌‌اش می‌‌‌‌‌‌کند و به دنیایی باز می‌‌‌‌‌‌گردد که بیست سال است از آخرین دیدارشان گذشته. چه چیز در انتظار اوست؟ ایا آرامشی که در این سال‌‌‌‌‌‌ها از دست داده و یا اصلا به دست نیاورده بازمی‌‌‌‌‌‌یابد و یا کورسوی امید او برای دستیابی به این آرامش سال‌‌‌‌‌‌هاست که بسته شد است..
طنز پنهان در این رمان و نیز نگارش فوق‌‌‌‌‌‌العاده آن که در بستری از افکار و خیالات جرج شکل می‌‌‌‌‌‌گیرد، آن را به رمانی دلچسب برای شما بدل می‌‌‌‌‌‌کند. رمانی که اگر از سایر رمان‌‌‌‌‌‌های اورول نیز لذت برده باشید، می‌‌‌‌‌‌توان در کم‌‌‌‌‌‌ترین حالت آن را به عنوان اتوبیوگرافی نویسنده محبوب‌‌‌‌‌‌تان بدانید و از خواندن دوران زندگی او لذت ببرید. و در بالاترین حد خود بحرانی جهانی را از دیدگاه مردی درگیر بحران‌‌‌‌‌‌های درونی میان‌‌‌‌‌‌سالی و پوچی به زیبایی نمایش می‌‌‌‌‌‌دهد.
در قسمتی از رمان کمی هوای تازه آمده است:
بسیار شگفت انگیز خواهد بود که شما به دیدن جایی بروید که بیست سال است آن را ندیده‌‌‌‌‌‌اید. شما همه جزییات را به یاد می‌آورید، ولی تمامش را به اشتباه به خاطر دارید. همه فاصله‌ها و همه علایمی که در مسیرش حرکت می‌کنید، عوض شده-اند. شما احساس می‌کنید که آیا شیب این تپه در گذشته بیشتر نبوده و این پیچ در آن سوی جاده نبوده است؟ چیزی که شما حس می‌کنید، به طور کامل صحیح است؛ اما آن تنها متعلق به زمان خاصی بوده است. برای مثال، شما یک گوشه از یک مزرعه را در یک روز زمستانی به یاد می‌آورید با علف‌‌‌‌‌‌هایی سبزتر که کمی به آبی می‌زند و یک چوب پوسیده که گلسنگ‌‌‌‌‌‌ها رویش را پوشانده‌‌‌‌‌‌اند و یک گاو که در میان علف‌‌‌‌‌‌ها ایستاده و در حال نگاه کردن به شما است. شما پس از بیست سال بر می‌گردید و شگفت زده می‌شوید؛ زیرا آن گاو آنجا ایستاده؛ ولی به همان حالت به شما نگاه نمی‌کند.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... امتیاز شما به این خبرقصه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *