«اد لاوی» که زمانی از نوچه­های «آل کاپون» بود، با کارهای غیرقانونی پول­های زیادی به جیب زد و به زادگاه خود برگشت. او چندین مغازه خرید و رستوران کوچکی افتتاح کرد.

یک شب که «هارو الیوت» و همسرش -کلیر- برای چهاردهمین سالگرد ازدواج­شان به رستوران او رفتند، در بسته بود. آن­ها هر سال به آنجا می­رفتند. کوبه در را به صدا در آوردند. اد لاوی عصبانی بیرون آمد و گفت اینجا دیگر خصوصی شده و اعضا کلید دارند و حق عضویت صد دلار است. سپس محافظ او که مرد گردن کلفتی بود، به آن­ها اخطار داد که از آنجا دور شوند.

دقایقی بعد اد لاوی با زن و مرد دیگری در جلوی در رستوران درگیر می­شود. «هارو» سیلی محکمی به او می­زند. لاوی و محافظش او را به شدت کتک می­زنند و وقتی بیهوش می­شود، او و همسرش را سوار استیشن می­کنند و به کلیر می­گویند از آنجا برود.

وقتی که هارو به هوش می­آید، متوجه می­شود زنی که در ماشین است، مُرده است.