ماراتن امدادی

نویسنده: رویا افشار
زمان: 02:00:52
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
ماراتن امدادی قسمت اول
ماراتن امدادی قسمت دوم
ماراتن امدادی قسمت سوم
ماراتن امدادی قسمت چهارم
ماراتن امدادی قسمت پنجم
ماراتن امدادی قسمت ششم
خلاصه:

اطلاعیه‌ای برای اجرای یک مسابقه دوی «ماراتن» به دفتر مدیریت و روابط عمومی «دانشگاه آزاد اسلامی» ارسال می‌شود و این تازه اول داستان پرماجرای «ماراتن امدادی» است.

پس از دریافت اطلاعیه، شماره‌ تلفن‌های شخصی «آقای سبکتکین»، «خانم رزاقی» و «آقای جاری» و همین‌طور آدرس محل زندگی آن­ها، توسط «هکرها» وارد پایگاه اینترنتی می‌شود که از این طریق دانشجویان بتوانند اطلاعات بیشتری راجع به نحوه برگزاری مسابقه و شرکت در آن به دست بیاورند.

موج تلفن‌ها آن‌قدر زیاد است که آقای سبکتکین تلفن‌های همراه و منزلش را قطع می‌کند. در عصر روز جمعه آقای سبکتکین طبق قرار قبلی، برای دیدن نماینده «فدراسیون دو و میدانی» عازم دفتر کارش می‌شود؛ اما خبری از نماینده نمی‌شود. در همان روز سیل جمعیت روانه‌ خانه آقای سبکتکین می‌شوند و از سویی، جمعیت دیگری از دانشجویان برای کسب اطلاعات نام‌نویسی در مسابقه، مقابل مجتمع دانشگاهی گردهم می‌آیند.

آشوب چنان زیاد است که پلیس برای حفظ آرامش به هر دو محل اعزام می‌شود. فردای آن روز، نماینده هیأت امنای دانشگاه برای پاسخ‌گویی به برخی مسائل پیش آمده، درخواست جلسه‌ای با مدیریت می‌کند.

در این جلسه همگی متوجه جعلی بودن اطلاعیه فراخوان مسابقه می‌شوند و همچنین «آقای سرمدی» اعلام می‌کند که سایت دانشگاه هم هک شده و همه‌ اطلاعات توسط هکرها روی پایگاه اینترنتی درج شده است.

آقای جابری برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر عازم فدراسیون دو و میدانی می‌شود و آنجا با جوان دونده‌ای به نام «حمید لک» برخورد می‌کند که از طریق او موفق به دیدار «آقای نورد» می‌شود. برخلاف تصور همه، آقای نورد مردی کهن‌سال است که پیش از این­ها قهرمان دو میدانی بوده؛ اما اینک پس از فرسودگی و از کار افتادگی، سرایدار و آبدارچی و همچنین ساکن فدراسیون دو میدانی شده است…

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *