«رودخانه وارونه؛ هانا» قسمت دوم کتاب «رودخانه وارونه؛ تومک» نوشته «ژان کلود مورلوا» است.

در قسمت دوم کتاب رودخانه‌ وارونه، داستان هانا، شخصیت دوم کتاب آورده شده است. هانا تمام ماجراهای سفر حیرت‌انگیزش را یادداشت کرده است. او همه این یادداشت‌ها را فقط و فقط برای تومک نوشته است و فقط او قرار است از اتفاقات سفر هانا باخبر شود.

هانا هم مثل تومک از مکان‌های زیادی رد شده است، آدم‌های زیادی دیده و چیزهای زیادی یاد گرفته است. او در این سفر عجیب تجربه‌های متفاوتی را پشت سر گذاشته و به دختری بااراده تبدیل شده که توانسته آب رودخانه‌ کُجار را به دست آورَد؛ آبی که جلوی مردن را می‌گیرد.

هانا برای به‌دست‌آوردن این آب جادویی که هیچ‌کس تابه‌حال به آن نرسیده از بیابان‌ها گذشته، از دره‌های عظیم عبور کرده و اقیانوس بزرگ را پشت سر گذاشته است و به جزیره‌ای زیبا رسیده. او در این سفر با آدم‌هایی روبه‌رو شده که هرکدام به شکلی متفاوت شگفت‌انگیز بودند. عشق، امید و اراده سه هم‌سفر او در این مسیر بودند و هانا تا آخر راه همراهی کرده‌اند.