





کتاب توقف ناپذیر، خودزندگینامهی خواندنی و جذاب ماریا شاراپووا، نابغهی تنیس و یکی از سرشناسترین چهرهها در تاریخ ورزش زنان است. او در این اثر به طور کامل سرگذشت خود را بازگو کرده و نشان داده که برای رسیدن به قلههای موفقیت و پیروزی، مسیر ناهموار و پرسنگلاخی را طی نموده است.
در بخشی از کتاب توقف ناپذیر میشنویم:
مادرم چی؟ نظر او درباره این نقشهی افراطی چه بود؟ پدرم به شما خواهد گفت که مادر از ابتدا با این موضوع موافق بوده است و از این که او شغلش را ترک و خودش را وقف تنیس کند استقبال کرده است. اما اگر از مادرم سوال کنید، داستان کمی پیچیدهتر است. حقیقت این جاست که او به تنیس باور نداشت، به پدرم اعتماد داشت. مطمئنم وقتی نقشههای جدیدش را برای مادرم توضیح میداد فکر میکرد که دیوانه است. اما عاشق پدر بود و او را باور داشت، پس همراهی کرد. به من گفت: «خیلی مطمئن بود، برای همین فهمیدم که کار خواهد کرد.»
پدر از شغلش استعفا داد، و همه چیز اینطور شروع شد. هر روز با هم بودیم و ساعتها برای هدفی مشترک کار میکردیم. گاهی اوقات همه چیز سخت میشد، کنار آمدن با او دشوار است، اما حتی یک لحظه هم نبود که ندانم چقدر من را دوست دارد. با آزمون و خطا پیش میرفتیم خودمان شیوه تمرینها پیدا میکردیم. خیلی زود روال ساده روی غلطک افتاد.