روباه و ستاره

نویسنده: کورالی بیکفورد
مترجم: شهناز صاعلی
تصویرگر: کورالی بیکفورد
ناشر: انتشارات کانون پرورش فکری کودک و نوجوان


در این قصه دوستی هست و شادی و شادمانی. اما باید دید وقتی روباه ستاره را گم می‌کند، تلاش او برای پیدا کردن دوستش به کجا می‌رسد؟
داستان این کتاب ماجرای روباهی است که در دل جنگلی فشرده از درخت و بوته و خار زندگی می‌کند، آنقدر فشرده و درهم تنیده که روباه از ترس گم شدن از لانه‌اش دور نمی‌شد. او هر شب با روشنایی آرام و ملایم ستاره‌ای از خواب بیدار می‌شد. تا این‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌که به مرور فهمید او فقط یک دوست دارد و آن هم ستاره است.
تنها دوستی که راهنمای او در دل تاریکی جنگل بود و کمک می‌کرد تا غذا پیدا کند و راه لانه را از سر گیرد. او ستاره را تماشا می‌کرد و ستاره هم او را وقتی دنبال خرگوش‌ها در خارزار می‌دوید.
همه دلخوشی روباه سوسوی ستاره بود حتی وقتی باران می‌بارید تا این‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌که شبی دیگر ستاره نبود و همه چیز عوض شده بود. جنگل تاریک، سرد و ساکت و روزهایی که از پی هم می‌گذشتند و ستاره‌ای که دیگر نبود. بعد از این‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌که دلی از عزای سوسک‌ها در آورد از لانه خارج شد تا سراغ ستاره را از سوسک و خرگوش و درخت‌ها و بوته بگیرد. وقتی باران تمام شد خوب به صدای خش خش برگ‌ها در جنگل گوش سپرد و سرش را از گوش‌هایش و از درخت‌ها بالاتر گرفت و یک عالمه ستاره دید. ستاره‌هایی شبیه ستاره خودش در دوردست‌ها.
ماجرای روباه و ستاره داستان کشف و شهود است بیرون آمدن از پیله خود و گشودن چشم به جهان و بزرگی و تعدد و تنوع درون آن.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... امتیاز شما به این خبرقصه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *