آنا و سرنوشت

زمان: 01:33:25
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
آنا و سرنوشت قسمت اول
آنا و سرنوشت قسمت دوم
آنا و سرنوشت قسمت سوم
آنا و سرنوشت قسمت چهارم
آنا و سرنوشت قسمت پنجم
خلاصه:

«آنا ویسیول» به قصد تحصیل، زادگاه خود «دَنس ووک» را ترک می­کند و به «بُخارست»    می­رود. او تا آن زمان دو مجموعه شعر را به چاپ رسانده است و بسیاری از مطبوعات پایتخت با نامش آشنا بودند.

از این رو موفق می­شود در روزنامه «آینده» مشغول به کار شود. آنا بعد از چهار ماه تصمیم می­گیرد به زادگاهش سفر کند، اما در همان روز خبر می­رسد که روس­ها در مخالفت با آلمان­ها شهر «بِسارابی» را اشغال کرده­اند. آنا از تصمیم خود منصرف می­شود و در همین زمان با شخصی به نام «بِنژامین رافول» آشنا می­شود. او از مقاله چاپ شده آنا در روزنامه تشکر می­کند و از این طریق ارادت خود را به آنا نشان می­دهد. چند روز بعد دعوت نامه‌­ای از طرف سرویس سیاسی روزنامه ارتش به دست آنا می­رسد تا به عنوان گزارشگر برجسته برای آن­ها گزارش تهیه کند و مقاله بنویسد. آنا این دعوت را می­پذیرد و به محل سرویس سیاسی در «بِلازُو» می­رود…

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *