در صحت یا ناخوشی سنجرخان آنتیکچی

نویسنده: ژیلا تقیزاده
زمان: 02:33:32
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
در صحت یا ناخوشی سنجرخان آنتیکچی قسمت اول
در صحت یا ناخوشی سنجرخان آنتیکچی قسمت دوم
در صحت یا ناخوشی سنجرخان آنتیکچی قسمت سوم
در صحت یا ناخوشی سنجرخان آنتیکچی قسمت چهارم
در صحت یا ناخوشی سنجرخان آنتیکچی قسمت پنجم
در صحت یا ناخوشی سنجرخان آنتیکچی قسمت ششم
خلاصه:

به هشتاد-نود  سال پیش در تهران قدیم برمی­گردیم، زمانی که به افرادی که با عتیقه سروکار داشتند لقب «آنتیکچی» می­دادند و یکی از این آن­ها «سنجرخان آنتیکچی» است که با همه خساستش، برای خانواده خود تمام و کمال خرج می­کند و زندگی مرفهی دارد.

روزی سنجرخان متوجه یک برجستگی روی قوزک پایش می­شود و درد و ناله‌اش خانواده را به فکر چاره می‌اندازد. پسرها به دلیل خساست یک طبیب علفی می‌آورند تا بلکه پدرشان درمان شود. حکیم با دیدن پای سنجرخان می­گوید او آماس آورده، ولی هر داروی گیاهی که تجویز می­کند یا در تهران نیست یا برای گلودرد و سردرد است. نهایتا قصد می‌کند ضمادی سوزنده روی آماس بگذارد و سپس نیشتر بزند، بلکه افاقه کند. اما حال سنجرخان بدتر می­شود و همه از دست حکیم کلافه‌اند؛ به هرحال پول سیاهی به او می‌دهند و جوابش می‌کنند، ولی از حرف‌های او درمی‌یابند که بهتر است خورد و خوراک او را درست کنند.

قرار می شود طباخی مجرب به خانه بیاورند. طباخ با دو نفر دیگر، یکی چلوپز و دیگر آب دست‌گردان شروع به کار می کنند و خلاصه بوی اشتهاآوری خانه را برمی‌دارد، ولی طباخ‌باشی که همیشه در مجلس پرخرج و اعیانی بوده بی‌توجه به بیماری سنجرخان، به جای غذاهای مفید به طبخ غذاهای چرب و مجلسی مشغول می­شود. طباخ‌باشی خرج‌تراشی می‌کند و مدام از وردست‌هاش کار می­کشد و آن‌قدر به سنجرخان غذا می‌خورانند که او به حال خفگی می­افتد.

پسرهای سنجرخان که وضعیت را می‌بینند، طباخ‌باشی چاق و خوش اشتها و وردست‌هایش را جواب می کنند. ولی طباخ‌باشی بیماری سنجرخان را «تبخال» تشخیص داده بود.

 

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *