دو زن

نویسنده: آلبرتو موراویا
زمان: 04:08:22
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
دو زن قسمت اول
دو زن قسمت دوم
دو زن قسمت سوم
دو زن قسمت چهارم
دو زن قسمت پنجم
دو زن قسمت ششم
دو زن قسمت هفتم
خلاصه:

«چزیرا»، زنی بیوه، با دختر سیزده ساله خود «رزتا»، زندگی می‌کند. با شدت‌ ‌گرفتن بمباران شهر رم از سوی متفقین، چزیرا تصمیم می‌گیرد که خواربارفروشی کوچک خود را رها کند و همراه دخترش به یک منطقه‌ امن بروند.

چزیرا به‌علت ترس و وحشتی که دخترش روزتا از بمباران شهر رم دارد، با قطار عازم شهر «فوندی» می‌شوند تا از آنجا به یک منطقه‌ امن بروند. در فوندی، بعد از پشت سر گذاشتن چندین ماجرا، شخصی به نام «توماسینو» که کاسب است و در بازار سیاه دست دارد، آن­ها را به روستایی در یک منطقه‌ کوهستانی می‌برد که برادر خودش «فیلیپو» هم به همراه خانواده‌اش آن‌جاست.

فیلیپو باغ‌ها و زمین‌هایی در اطراف فوندی‌ دارد که او همه را به «وینچزو» سپرده است. او پسری جوان و خوش‌فکر به نام «میکله» دارد. میکله به‌تدریج خودش را به چزیرا و روزتا نزدیک می‌کند. بین آن­ها رابطه‌ی گرم و صمیمانه‌ای برقرار می‌شود. این رابطه‌ گرم و صمیمی تا آنجا پیش می‌رود که میکله نان خانه‌ خودش را می‌دزدد و به چزیرا و روزتا که مدت‌هاست آذوقه‌شان تمام شده، می‌رساند تا از گرسنگی نمیرند.

در همین حال خبرهایی از پیش‌‌رویِ نیروهای انگلیسی و آمریکایی به گوش می‌رسد و معلوم می‌شود که آن­ها توانسته‌اند شهر فوندی را از دست آلمانی‌ها خارج کنند. در پی انتشار این خبر، بلافاصله پنج آلمانی که بر اثر بمباران‌های شدید مجبور به فرار شده‌اند، در روستا دیده می‌شوند. آن­ها قصد دارند که خودشان را از طریق راه‌های کوهستانی به نیروهای خودی برسانند. ولی چون به منطقه آشنا نیستند، به زور اسلحه میکله را وادار می‌کنند که به عنوان راهنما همراهشان برود.

ازطرفی با آزادشدن فوندی، چزیرا و روزتا هم روستا را به قصد فوندی ترک می‌کنند و از آنجا به رم می‌روند. اما در فوندی که حالا خیابان‌هایش پر از تانک‌ها و سربازان آمریکایی و انگلیسی‌ است، متوجه می‌شوند که رم هنوز در اشغال آلمانی‌ها است و نمی‌شود به آنجا بازگشت…

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *