با آن‌ها دوست هستیم

نویسنده: حسن احمدی
زمان: 01:32:14
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
با آن‌ها دوست هستیم قسمت اول
با آن‌ها دوست هستیم قسمت دوم
با آن‌ها دوست هستیم قسمت سوم
خلاصه:

همچنان با چشم‌های بسته و پلک‌های روی‌هم‌افتاده می‌خواند. وقتی چشم‌هایش را نیمه‌باز کرد، دوستانش دور و برش ایستاده بودند. اشک‌هایش را پاک کرد. خندید. دوستانش همان‌طور ایستاده به او خیره شده بودند. همچنان به خواندنش ادامه داد… .

این کتاب شامل چند داستان‌ پیوسته است:

دایی همیشه با من است

مادر باید علیرضا را می‌دید

او یک نفر بود

با آنها دوست هستیم

دو تا شمع با عدد شش

هشت ساعت سینه‌خیز در برف

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *