گوبسِک رباخوار

زمان: 02:07:12
به اشتراک گذاری:
1
اپیزودهای این قصه
گوبسِک رباخوار قسمت اول
گوبسِک رباخوار قسمت دوم
گوبسِک رباخوار قسمت سوم
گوبسِک رباخوار قسمت چهارم
گوبسِک رباخوار قسمت پنجم
خلاصه:

پیرمردی به نام «گوبسک رباخوار» که زندگی پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته، بعد از سال‌ها مال‌اندوزی از طریق رباخواری و انواع حیله‌گری و رذالت، ثروت بی‌حد و حصری را به چنگ آورده است. «دوریل»، وکیل جوان، با پولی که از «گوبسِک» رباخوار پیر قرض می­کند، صاحب وکالت‌خانه می­شود. بعد از پنج سال که همه بدهی‌اش را می‌پردازد، با دختری به نام «فانی» ازدواج می‌کند.

دوریل با کُنت جوانی به نام «ماکسیم» آشنا می‌شود که آوازه شادنوشی و خوش‌پوشی او همه پاریسی‌ها را متوجه خودش کرده است. این جوان دوریل را وادار می‌کند که او را به دیدن «گوبسک» ببرد تا هم آن­ها را آشتی بدهد و هم این که ماکسیم بتواند صدهزار فرانک از گوبسک قرض کند، اما گوبسک راضی نمی‌شود و ماکسیم، «آناستازیا» را وادار می‌کند تا الماس‌های بی‌نظیرش را، به گرو، نزد گوبسک بگذارد؛ اما پیرمرد رباخوار آن­ها را مجبور می‌کند تا الماس را به او بفروشند.

چیزی نمی‌گذرد که کُنت «دورستو»، شوهر آناستازیا، به منزل گوبسک می‌آید و وقتی قصد دارد از او به خاطر خرید الماس‌ها شکایت کند، با پادرمیانی دوریل همه چیز حل می‌شود. کنت دورستو به‌ظاهر همه اموالش را در قبال طلب‌های گوبسک به او می‌دهد و گوبسک هم طبق قراردادی متعهد می‌شود که وقتی کنت دورستو مُرد و پسر کنت به سن قانونی رسید، اموال را به پسر کنت برگرداند….

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (1 votes, average: 1,00 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرات

سپید گفت:

عالی ولی متاسفانه چقدر سانسور داشت