از سی مرغ تا سیمرغ / جلد دو

زمان: 05:57:12
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
از سی مرغ تا سیمرغ / جلد دو قسمت اول
از سی مرغ تا سیمرغ / جلد دو قسمت دوم
از سی مرغ تا سیمرغ / جلد دو قسمت سوم
از سی مرغ تا سیمرغ / جلد دو قسمت چهارم
از سی مرغ تا سیمرغ / جلد دو قسمت پنجم
از سی مرغ تا سیمرغ / جلد دو قسمت ششم
از سی مرغ تا سیمرغ / جلد دو قسمت هفتم
از سی مرغ تا سیمرغ / جلد دو قسمت هشتم
از سی مرغ تا سیمرغ / جلد دو قسمت نهم
از سی مرغ تا سیمرغ / جلد دو قسمت دهم
از سی مرغ تا سیمرغ / جلد دو قسمت یازدهم
از سی مرغ تا سیمرغ / جلد دو قسمت دوازدهم
از سی مرغ تا سیمرغ / جلد دو قسمت سیزدهم
از سی مرغ تا سیمرغ / جلد دو قسمت چهاردهم
از سی مرغ تا سیمرغ / جلد دو قسمت پانزدهم
خلاصه:

پرنده‌ای افلاکی سرخ و بی‌قرار سر و پر می‌کوبد بر دیوارهای خاکی بی‌تاب پروازی جاودان تا قاف سیمرغِ جان…

در ابتدای راه عده‌ای از مرغان هرکدام به بهانه‌ای از ادامه‌ی راه منصرف می‌شوند. هدهد با روایت داستان شیخ صنعان مابقی مرغان را به ادامه‌ راه وامی‌دارد. مرغان در این مسیر سخت، هفت وادی پیش رو دارند که اشاره به هفت وادی سلوک دارد؛ این وادی‌ها به ترتیب عبارت‌اند از: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید،حیرت، فقر و فنا.

در عبور از این وادی‌ها بسیاری از مرغان از پای درمی‌آیند و از میان آن همه پرنده، فقط سی مرغ باقی می مانند که به جایگاه سیمرغ می‌رسند. درواقع «سیمرغ» همان سی مرغ هستند که پس از عبور از هفت وادی «سیمرغ» شده‌اند.

این کتاب آرایش است ایام را / خاص را داده نصیب و عام را

گر چو یخ افسرده ای دید این کتاب / خوش برون آمد چو آتش از حجاب

نظم من خاصیتی دارد عجیب / زانکه هردم بیشتر بخشد نصیب

گر بسی خواندن میسر آیدت / بی شکی هر بار خوشتر آیدت

آنجه من بر فرق خلق افشانده ام / گر نمانم تا قیامت مانده ام

گل فشانی کرده ام زین بوستان / یاد داریدم به خیر ای دوستان

آنچه مرغان در منطق‌الطیر می‌بینند، تصویر خودشان است و دیدار سی مرغ با سیمرغ به معنای فنای سی مرغ در سیمرغ نیست؛ درواقع مرغان در طی سفر به سایه‌ای از حق می­رسند و در او فنا می‌شوند، اما بعد از مدتی به بقا می‌رسند. برای رسیدن باید سفری دیگر در پیش داشته باشند و همان‌طور که عطار بیان می‌کند، کتابی دیگر در وصف آن باید سروده شود.

منطق‌الطیر ماجرای سفری است از کثرت به وحدت؛ سفری که درنهایت به حق نمی‌رسد، بلکه به نوری از او و یا «جبرئیل» ختم می‌شود. از طرفی، یک سالک بعد از سفر از کثرت به وحدت یا خلق به حق، باید سفری هم از وحدت به کثرت یا از حق به خلق داشته باشد تا مرحله سلوک او کامل شود و ما این سفر را در کتاب «مصیبت نامه» می­بینیم.

منطق الطیر بیشتر درباره آفات سلوک و قواطع طریق صحبت می­کند و علاج آن­ها را نشان می­دهد. ازطرفی داستان دیدار با «من» برتر و آسمانی آدمی است، نه آن حقیقتی که آدمی همواره درپی یافتن آن بوده است.

سیمرغ در منطق‌الطیر رمزی از حقیقت مطلق است که برای رسیدن به آن باید از هفت وادی طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و بالاخره فقر و فنا گذشت تا به آن حقیقت رسید. اما آن حقیقت (سیمرغ) چیست؟ از نظر عطار یعنی به خود رسیدن. وقتی که سالک از این عقبه‌ها گذشت و در هر وادی چیزی را از وجود خویش زدود، ترک علایق کرد و صافی شد، آن‌گاه او و همه آن­ها که با اویند، به حقیقت یا جوهر سیمرغ دست یافته‌اند.

عطار در منطق‌الطیر حکایت‌ها را از زبان مرغان نقل می­کند. هدهد پیر و مرشد مرغان است؛ چراکه مرغ سلیمان است و قاصد او و راهبر. هر مرغی رمزی از گروهی از مردم‌اند که با رهبری هدهد می‌خواهند خود را به سرور مرغان، یعنی سیمرغ، برسانند؛ اما در این راه پرفراز و نشیب و دشوار گروهی تلف می‌شوند و گروهی با عذر و بهانه از ادامه‌ راه کناره می‌گیرند؛ فقط سی مرغ به مقصد می‌رسند و چون پاک و منزّه شدند و خورشید سرمدی بر ایشان بتافت و در برابر آیینه‌ حق‌نما قرار گرفتند، بیش از عکس        سی مرغ در آن نیافتند و دریافتند که به حقیقت سیمرغ با ایشان یکی است و در میان ایشان جدایی نیست، بلکه خود عین سیمرغ‌اند.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *