گواهی دست / اسب حاتم

زمان: 00:24:52
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
گواهی دست / اسب حاتم قسمت اول
گواهی دست / اسب حاتم قسمت دوم
خلاصه:

در این فایل صوتی شنونده دو داستان خواهید بود.

در داستان گواهی دست می‌شنویم که :
در زمان¬های قدیم مرد کشاورزی با خانواده‌اش زندگی می¬کرد. آن¬ها چند فرزند داشتند، ولی پولدار نبودند.
روزی همسر مرد به او پیشنهاد کرد تا مرغی بخرند و از راه فروش تخم‌مرغ زندگانی بگذرانند. آن¬ها دو مرغ خریدند و زندگی¬شان کمی روبه‌راه شد. مدتی گذشت و مرغ‌ها ناپدید شدند. آن¬ها همه‌جا را به دنبال مرغ¬ها گشتند، اما اثری از آن¬ها نبود.
مرد نزد حضرت سلیمان رفت و خواستار حل مشکلش شد. سلیمان به او گفت تا فردا صبر کن تا دزد مرغان تو را بیابم. روز بعد همه مردم شهر به فرمان سلیمان به عبادتگاه آمدند..

در داستان اسب حاتم می¬شنویم که :
بخشندگی حاتم زبان‌زد همه مردم بود؛ به طوری که آوازه بخشندگی او علاوه بر حجاز، به دیگر نقاط جهان رسید. روزی در کاخ قیصر روم صحبت از حاتم شد و همه از او به نیکی یاد کردند. آن¬ها گفتند که او اسبی دارد که بسیار برایش عزیز است. قیصر تصمیم گرفت تا بخشندگی حاتم را بیازماید. پس افرادی را به سوی حاتم فرستاد تا اسب او را برایش بیاورند…

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *