نخستین او… که آخرین

زمان: 02:04:23
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
نخستین او… که آخرین قسمت اول
نخستین او… که آخرین قسمت دوم
نخستین او… که آخرین قسمت سوم
نخستین او… که آخرین قسمت چهارم
نخستین او… که آخرین قسمت پنجم
خلاصه:

«نخستین او…. که آخرین» برگرفته ازکتاب ۶۴۱۰ به قلم شهید امیر سرلشکر خلبان «حسین لشکری» است که خاطرات دوران اسارت وی را بیان می‌کند. شهید حسین لشکری بعد از هجده سال به وطن بازگشت. داستان از مراسم تشییع شهید لشکری آغاز می¬شود.
در مراسم تشییع پیکر شهید لشکری، «الیاس» ماجرای اسارت شهید لشکری را برای پسرش «امیرمحمد»، روایت می‌کند. داستان به سال‌های ابتدایی جنگ برمی‌گردد؛ زمانی که خلبان لشکری، به دست نیروهای بعثی اسیر می‌شود. او اولین اسیر ایرانی است. او شکنجه‌های بسیاری را تحمل می‌کند و از بیمارستان به زندان منتقل می‌شود. هدف دشمن دستیابی به اطلاعاتی از مسائل امنیتی ایران است، اما حسین پاسخ روشنی به آن¬ها نمی‌دهد. در یکی از شکنجه‌ها او را با دست و چشم بسته به میدان تیر می‌برند و فرمان آتش می‌دهند؛ اما او حاضر نمی‌شود اطلاعاتی به آن¬ها بدهد.
سال‌ها از اسارت او می‌گذرد، اما هیچ نام‌ و نشانی از او در فهرست صلیب‌ سرخ جهانی ثبت نشده است. حسین، به همراه چند تن از دوستانش، به خاطر شرایط بد زندان دست به اعتصاب غذا می‌زنند. آن¬ها موفق می‌شوند طی ماجرایی به طور پنهانی، رادیویی را به داخل زندان بیاورند و از اخبار ایران باخبر شوند. آن¬ها رادیو را با اسم مستعار «عمو» خطاب می‌کردند. خبر فتح خرمشهر، خبر بمباران شیمیایی حلبچه و در نهایت امضای صلح‌نامه و پایان جنگ خبرهایی بود که آن روزها از رادیو شنیدند.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *