بانی خرگوشه

نویسنده: لیزا هارکرادر
زمان: 00:11:44
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
بانی خرگوشه
خلاصه:

یک روز که بانی خرگوشه در جنگل بود باد شروع به وزیدن کرد و باران تندی شروع به باریدن کرد.
باد تندی شروع به وزیدن کرد و هوهو کنان دنبال بانی خرگوشه به راه افتاد. نزدیک بود که باد کت بانی خرگوشه را تنش بیرون بیاورد.
بانی ترسید و تند تند به خانه رفت. او به مادرش گفت که چیز بزرگی داشت او را دنبال می¬کرد.
مادرش خندید و گفت: آن چیز فقط باد بود و باد یک دوست است …

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *