«جو بناپارت»، دانشجو و نوازنده‌ نیویورکی که عاشق شهرت است، در زادروزِ بیست‌ویک سالگی‌اش تصمیم می‌گیرد سرنوشت خود را تغییر دهد.
او به‌‌دلیل علاقه‌ی پدرش به موسیقی، سال‌های نوجوانی و جوانی‌اش را به نوازندگی مشغول بوده است. جو بدون اطلاع پدر به سمت بوکس رفته و با هوش و پشتکاری که دارد، خود را به‌‌عنوان یکی از بهترین بوکسورهای آمریکا مطرح می‌کند. پدر که از توجه بسیار او به این‌گونه امورِ خشن و ویرانگر ناراحت است، هرچه می‌کوشد تا جو را به خانه‌ اولش بازگرداند، موفق نمی‌شود.
جو که در پی گرفتن انتقام از جامعه و مردم آمریکاست، با کسب موفقیت‌های پی‌درپی به‌دنبال شهرت و رفع عقده‌های ناشی از درک نشدن از سوی جامعه است. او اکنون در آستانه‌ قهرمانی آمریکاست و این‌ها همه در حالی است که او هیچ توجهی به قابلیت‌های هنری و ظرافت‌های روحی‌اش ندارد.
این داستان اقتباسی است از نمایش‌‌نامه‌ «پسر طلایی» نوشته‌ی «کلیفورد اودتس»، نویسنده‌ی آمریکایی. او این اثر را در سال ۱۹۳۷ نگاشته است. داستان روایت زندگی نوازنده‌ی چیره‌دستی است که به ورزش بوکس رو می‌آورد.