سفیر

زمان: 02:33:52
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
سفیر قسمت اول
سفیر قسمت دوم
سفیر قسمت سوم
سفیر قسمت چهارم
سفیر قسمت پنجم
سفیر قسمت ششم
سفیر قسمت هفتم
سفیر قسمت هشتم
سفیر قسمت نهم
خلاصه:

«صادق» حامل اعلامیه‌ها و نوارهای سخنرانی آیت‌‌‌‌‌‌الله خمینی از فرانسه به ایران است که در شمال تیر خورده و زخمی می‌شود. پروین دختر نایب جنگلبان او را پیدا می‌کند و پس از مداوا هنگام رفتن دوباره تیرخورده و دستگیر می‌شود.
در زمان حکومت پهلوی «نایب» با پسرش «رسول» و دخترش «پروین» در جنگل «اشکور» در کلبه‌‌‌‌‌‌ای زندگی می‌‌‌‌‌‌کنند و در واقع شغل نایب نگهداری از جنگل و حیوانات است. سالی یک بار از دربار برای تفریح و شکار آهو به آن منطقه می‌‌‌‌‌‌آیند، نایب و پسرش در کنار آن‌‌‌‌‌‌ها به کمک کردن مشغول می‌‌‌‌‌‌شوند اما امسال دیگر نایب راضی نیست که رسول همراه درباریان به شکار برود، چون در رسول حس رقابت با عالی مقام‌‌‌‌‌‌ها را می‌‌‌‌‌‌بیند. در پاسی از شب نایب به داخل جنگل می‌‌‌‌‌‌رود تا گشتی بزند، چرا که غروب آن روز استوار به او تذکر داده است که شکار قاچاق را حتما گزارش دهد. پروین برای شستن ظرف‌‌‌‌‌‌ها به بیرون از کلبه می‌‌‌‌‌‌رود. هنوز چیزی از رفتنش به بیرون نگذشته که صدای فریادش بلند می‌‌‌‌‌‌شود.
در قسمت دیگر داستان، با «ساسان» پسر «سرهنگ رضایی» آشنا می شویم، ساسان تازه از خارج از کشور برگشته است بر خلاف میل باطنی‌‌‌‌‌‌اش و به اصرار پدر به سفارش زاهدی در قسمت گمرگ شغلی را برایش محیا می‌‌‌‌‌‌کنند و سرهنگ از خوشحالی در پوست خود نمی‌‌‌‌‌‌گنجد.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *