چشمان بسته

به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
چشمان بسته قسمت اول
چشمان بسته قسمت دوم
چشمان بسته قسمت سوم
چشمان بسته قسمت چهارم
چشمان بسته قسمت پنجم
خلاصه:

اوضاع ایران در سال‌های حکومت «شاه سلطان حسین» و بعد از او فرزندش «طهماسب میرزا»، نابسامان و آشفته است. «نادرقلی» یاغی هر روز صاحب قدرت بیشتری می‌شود و قشون طهماسب میرزا حتی توان مقابله با او ندارد. نادر در مقطعی از گردنکشی دست برمی‌دارد و همه نیروی خویش را در راه ملت و مملکت به کار می‌گیرد.
طهماسب میرزا او را به مقام سپهسالاری اعظم خود انتخاب می‌کند؛ اما افرادی سعی می‌کنند او را فردی خائن جلوه دهند و از محبوبیت او کم کنند. طهماسب میرزا تحت تأثیر این گفته‌‌‌‌‌‌‌‌ها دستور نابودی نادر را صادر می‌کند. نادر از دستور باخبر می‌شود و خشمگین نزد شاه می‌رود و او را شماتت می‌کند. نادر از رشادت‌ ها و جان فشانی‌ های خود و سربازانش می‌گوید و همین طور از ارادتش به شاه.
بالأخره در حالی که خبر رسیده عثمانی‌ها قصد حمله به ایران را دارند، نادر، طهماسب میرزا را فردی بی‌خرد و بی‌انصاف خطاب کرده و از همه می‌خواهد طهماسب را از سلطنت برکنار کنند و این گونه «نادر» شاه می‌‌‌‌‌‌‌‌شود.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *