پاداش مهربانی

تنظیم متن: سعید اسلام زاده
زمان: 00:38:17
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
پاداش مهربانی قسمت اول
پاداش مهربانی قسمت دوم
پاداش مهربانی قسمت سوم
خلاصه:

دو برادر بودند که با هم زندگی می‌‌‌‌‌‌‌کردند. آن‌‌‌‌‌‌‌ها پدر و مادرشان را سال‌‌‌‌‌‌‌ها پیش از دست داده بودند. این دو برادر در زمین و باغ دیگران کار می‌‌‌‌‌‌‌کردند و زندگی‌‌‌‌‌‌‌شان را می‌‌‌‌‌‌‌گذراندند.
برادر کوچک‌‌‌‌‌‌‌تر عاقل و باهوش بود اما برادر بزرگ‌‌‌‌‌‌‌تر فکر می‌‌‌‌‌‌‌کرد که خیلی باهوش است در حالی که اصلا این طور نبود.
برادر کوچک‌‌‌‌‌‌‌تر روزی به برادر بزرگ گفت: ای برادر شنیده ام که در شهری که خیلی از اینجا دور است، کار و بار زیادی هست و دستمزدها هم خیلی خوب است. بهتر است ما بار سفر ببندیم و برای زندگی بهتر به آنجا برویم.
برادر بزرگ قبول کرد و به راه افتادند. آن‌‌‌‌‌‌‌ها در راه به دو تخته سنگ رسیدند که یکی راه کوتاه اما پر خطر را نشان می‌‌‌‌‌‌‌داد و آن یکی راه طولانی و بی‌‌‌‌‌‌‌خطر. تصمیم گرفتند هر کدام از یک راه بروند. برادر بزرگ‌‌‌‌‌‌‌تر که حوصله خطر را نداشت و تنبل‌‌‌‌‌‌‌تر بود راه طولانی‌‌‌‌‌‌‌تر را انتخاب کرد و برادر کوچک‌‌‌‌‌‌‌تر از راه پر خطر رفت …

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *