امیرکبیر

نویسنده: اعظم مهتدی
زمان: 01:32:57
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
امیرکبیر قسمت اول
امیرکبیر قسمت دوم
امیرکبیر قسمت سوم
امیرکبیر قسمت چهارم
امیرکبیر قسمت پنجم
خلاصه:

زندگی‌‌‌‌‌‌‌‌نامه «میرزا تقی‌خان امیرکبیر»، داستان شنیدنی بزرگ مرد تاریخ . از صدارت امیرکبیر تا دسیسه‌ ی به قتل رسیدنش در حمام فین کاشان…
میرزا محمد تقی‌ خان امیرکبیر، فرزند کربلایی قربان‌بیگ فراهانی، در سال ۱۲۲۲ هجری قمری، در هزاوه فراهان، از توابع اراک (سلطان آباد پیشین) متولد شد. پدر امیرکبیر در دستگاه «میرزا عیسی» (میرزا بزرگ)، پدر «میرزا ابوالقاسم قائم‌‌مقام»، سِمت آشپزی داشت. مادر امیرکبیر، «فاطمه‌سلطان»، دختر «استاد شاه‌محمد‌ بنا»، از اهالی فراهان بود. میرزا محمدتقی‌ خان به سبب داشتن هوش و استعداد کم‌نظیرش، از همان دوران نوجوانی، مورد توجه میرزابزرگ و سپس قائم‌مقام فراهانی قرار گرفت و به‌ ترتیب به سمت منشیگری آن‌‌‌‌‌‌‌‌ها دست یافت و به‌ سرعت نزد قائم‌مقام و «عباس‌میرزا» نایب‌السلطنه محبوبیت یافت.
اولین تجربه‌ سیاسی میرزا محمدتقی‌ خان همراهی «خسرو میرزا»، فرزند نایب‌السلطنه و هیأت همراه او در سفرش به روسیه تزاری بود. این سفر به‌ دنبال قتل «گریبایدوف»، وزیرمختار روسیه در تهران و در شوال ۱۲۴۴ و برای عذرخواهی از واقعه‌ قتل گریبایدوف انجام گرفت.
میرزا تقی‌خان در سال‌‌‌‌‌‌‌‌‌های بعد، بیش‌ از‌ پیش، در انجام دادن امور دیوانی و غیره شایستگی نشان داد و در اواخر دوران سلطنت فتحعلی‌ شاه در دستگاه محمدخان زنگنه، امیرنظام و پیشکار آذربایجان، مشغول به خدمت شد. چند سال بعد و در ۱۲۵۳ قمری، میرزا محمدتقی وزیرنظام آذربایجان شد. میرزا محمدتقی که اینک به امیرنظام ملقب شده بود، در شانزده شوال ۱۲۵۳ به همراه ناصرالدّین میرزا، ولیعهد، عازم روسیه شد و در ارمنستان (ایروان) با «نیکلای اول»، تزار روسیه، ملاقات کرد.
از مهم‌ترین مأموریت‌‌‌‌‌‌‌‌‌های سیاسی امیرنظام در دوران سلطنت محمدشاه، ریاست نمایندگی دولت ایران در کمیسیون صلح «ارزنة‌ الروم» بود که به‌ عنوان «وکیل تام‌الاختیار» ایران، در ماه صفر ۱۲۵۹ آغاز شد و با وجود مشکلاتی که پیش آمد، پس‌ از چهارسال که از اقامت امیرکبیر در عثمانی سپری شد، قرارداد صلح مطلوبی با عثمانی به امضا رسید. پس از عقد قرارداد صلح در شانزده جمادی‌الثانی ۱۲۶۳، شاه، امیرنظام را بسیار تشویق کرد. امیرنظام که از سال‌ ها قبل با «ناصرالدین‌میرزا» الفت و نزدیکی پیدا کرده بود، پس از فوت محمدشاه، مقتدرانه مقدمات و اسباب بر‌‎ تخت‌ نشستن ناصرالدین شاه را فراهم کرد و در چهارده شوال ۱۲۶۴ سلطنت ناصرالدین شاه را اعلام کرد.
او که با آغاز سلطنت ناصرالدین شاه منصب صدراعظمی یافته بود، در بیست و دو ذیقعده ۱۲۶۴، علاوه بر لقب امیرنظامی به القاب «امیرکبیر» و «اتابک اعظم» نیز مفتخر شد. امیرکبیر مدت کوتاهی پس از صدارت، اصلاحات سیاسی، امنیتی، مالی، اقتصادی و فرهنگی‌ را آغاز کرد و ایجاد امنیت و پایان‌ دادن به شورش‌ها و یاغیگری‌ ها و نیز اصلاحات مالی و جلوگیری از فساد پیدا و پنهانِ صاحبان قدرت و نفوذ را در اولویت برنامه‎های خود قرار داد و مدت کوتاهی پس از صدارت نشان داد که قصد دارد از نفوذ و دخالت بیگانگان (روس و انگلیس) در امور کشور بکاهد.
از مهم‌ترین اقدامات امیرکبیر تأسیس دارالفنون بود که پس از تلاش‌های بسیار در پنجم ربیع‌الاول ۱۲۶۸و فقط سیزده روز قبل از قتلش افتتاح شد. وی در همان دوران کوتاه صدارت (۱۲۶۴- ۱۲۶۸ هـ . ق) گام‌‌‌‌‌‌‌‌‌های بلندی برای توسعه‌ اقتصادی و صنعتی و نیز رشد اقتصاد تجاری کشور برداشت و برای مثبت‌ شدن تراز بازرگانی خارجی ایران تلاش‌های فراوانی کرد.
انتشار روزنامه «وقایع‌ اتفاقیه» و تلاش برای ترجمه و انتشار کتاب‌، از دیگر اقدامات امیرکبیر بود.
امیرکبیر که خود فردی مذهبی بود، در ارتقاء‌‌‌‌‌‌‌‌ شأن و منزلت علما و روحانیان کوشید؛ به‌ویژه نقش برجسته‌ امیرکبیر در سرکوب شورش باب و سرکوب کردن فتنه‌ ‌بابیه (که با محاکمه و اعدام سید علی‌محمد باب به‌ پایان رسید)، روابطش را با علمای دینی بیش‌ از‌ پیش تحکیم بخشید.
وطن‌دوستی و مخالفت شدید امیرکبیر با نفوذ کشورهای خارجی در ایران، تلاش برای برقراری عدالت و امنیت، جلوگیری از شکنجه و آزار متهمان و مجرمان، جلوگیری از پناهندگی جنایتکاران و مجرمان سیاسی و غیره در سفارتخانه‌های خارجی و تلاش برای قطع ارتباط جاسوسی- اطلاعاتی اتباع داخلی برای نمایندگان خارجی، از دیگر اقدامات اصلاح‌‌‌‌‌‌‌‌گرانه‌ امیرکبیر در طول دوران کوتاه صدارتش بود.
امیرکبیر که از همان آغاز صدارت حمایت و اعتماد ناصرالدین شاه را جلب کرده بود، در روز جمعه بیست و دوم ربیع‌الاول ۱۲۶۵ قمری با «ملکزاده خانم عزت‌الدوله»، خواهر تنی شاه، ازدواج کرد.
تلاش‌‌‌‌‌‌‌‌ های اصلاحگرانه‌ ی امیرکبیر چندان داوم نیافت و در‌‌حالیکه سیاست خارجی مستقل امیرکبیر و تلاش‌های جدّی او برای قطع نفوذ و دخالت روس و انگلیس نویدبخش آغاز عصر نوینی در کشور بود، توطئه‌های نمایندگان سیاسی این دو کشور و همگامی بدخواهانِ داخلی به‌ تدریج رنجش و سپس نومیدی و خشم ناصرالدین شاه را از او فراهم آورد. شاه او را از صدارت‌ اعظمی و دیگر مشاغل اداری و نظامی‌ عزل و به شهر کاشان تبعید کرد.
بدین ترتیب با دسیسه‌ بیگانگان و هم‌‌‌‌‌‌‌‌دستی و خیانت گروهی از عوامل اثرگذار داخلی، ناصرالدین شاه، «حاجی علی مراغه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای» -حاجب الدوله- را مأمور قتل امیرکبیر کرد.
امیرکبیر در محرم ۱۲۶۸ از مقام صدراعظمی عزل شد و در شب شنبه هجدهم ربیع‌الاول ۱۲۶۸قمری، به دست حاجب‌الدوله، در حمام فین کاشان به قتل رسید.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *