انعکاس / جلد یک

نویسنده: حمیدرضا عباسی
زمان: 02:22:16
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
انعکاس / جلد یک قسمت اول
انعکاس / جلد یک قسمت دوم
انعکاس / جلد یک قسمت سوم
انعکاس / جلد یک قسمت چهارم
انعکاس / جلد یک قسمت پنجم
انعکاس / جلد یک قسمت ششم
انعکاس / جلد یک قسمت هفتم
انعکاس / جلد یک قسمت هشتم
انعکاس / جلد یک قسمت نهم
انعکاس / جلد یک قسمت دهم
انعکاس / جلد یک قسمت یازدهم
انعکاس / جلد یک قسمت دوازدهم
انعکاس / جلد یک قسمت سیزدهم
انعکاس / جلد یک قسمت چهاردهم
انعکاس / جلد یک قسمت پانزدهم
خلاصه:

«فرهاد مرزبان» وکیل در دفتر کارش بیشتر از رسیدگی به حق مردم درصدد اخذ حق الوکاله‌‌‌‌‌‌‌‌‌های زیادی است تا بتواند از راه به دست گرفتن برخی از پرونده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها نصیب خود کند و سودهای کلان به جیب بزند.
مرزبان در گذشته دارای اصول اخلاقی بوده که حال سعی دارد آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را به فراموشی بسپارد و زندگی جدیدی بر اساس به دست آوردن پول و ثروت بیشتر بنیان‌‌‌‌‌‌‌‌‌گزاری کند. اما همسرش «نرگس» با او در این زمینه موافق نیست و بدون اطلاع از رویه مرزبان همچون خانواده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش به اعتقادات مذهبی پایبند است و این موضوع باعث اختلاف بین آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. فرهاد با پسرش «علی» نیز رابطه خوبی ندارد و در عوض او با دایی‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش «اکبر» صمیمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر است و این موضوع باعث نگرانی فرهاد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.
علی که دانشجویی موفق است بیشتر با دایی و پدربزرگ همراه است که به امور کارهای خیرخواهانه مشغول هستند. او هیچ گرایشی به ظواهر زندگی ندارد و دوست دارد پارسایانه زندگی کند و گره از کار مستمندان باز کند. اکبر که پیش از این دوست صمیمی فرهاد بوده حال فاصله زیادی با او دارد و در آستانه ماه مبارک رمضان شروع به کارهای خیرخواهانه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و در برپایی سایتی برای اتفاقات خیرخواهانه شریک شده است. علی با دایی‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش اکبر ارتباط تنگاتنگی دارد و فرهاد از این اتفاق نگران است. او برای این‌‌‌‌‌‌‌‌‌که علی را به خودش نزدیک کند قصد دارد برایش ماشین گران‌‌‌‌‌‌‌‌‌قیمتی بخرد اما علی به این اتفاق رضایت نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد. همچنین نرگس نیز به آپارتمان لوکسی که هدیه یکی از موکلان فرهاد است دست رد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌زند و به او تذکر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد که رفتارش را تغییر دهد، اما فرهاد، اکبر را مواخذه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و اعتقاد دارد او بر رفتار علی اثر مخرب دارد.
در این میان فرهاد مرزبان وکالت پرونده‌‌‌‌‌‌‌‌‌های سراسر فساد کلاهبرداری را پذیرفته که نفع مالی بسیاری برایش دارد اما دست بر قضا وکیل سمت مقابل دوست دیرینه او و اکبر یعنی آقای «حسین صدیقی» است که سال‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها پیش با هم کار وکالت انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌دادند. در این موقعیت مرزبان حدس می‌‌‌‌‌‌‌‌‌زند که اوضاع ممکن است خیلی بهم بریزد و به موکلش «افشاری» خبر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد که بهتر است مقداری از پول مردم را برگرداند اما انگیزه فرهاد برای این کار چیست؟

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *