میمون و گراز

زمان: 00:14:26
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
میمون و گراز
خلاصه:

مرد دوره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردی بود که با میمون کوچکش در بازار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چرخید و از شیرین کاری های میمون پول جمع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد. میمون هر روز شیرین کاری انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داد و پول جمع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد و نمایش اجرا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد.
با گذشت زمان میمون پیر شد و دیگر قادر نبود کارهای قبلش را انجام دهد. بنابراین مرد دوره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرد با عصبانیت به زنش گفت که میمون را برای فروش به پیش قصاب خواهد برد، تا شاید با پولش کار دیگری انجام دهد. میمون که حرف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مرد و زنش را شنید، تصمیم گرفت به پیش دوستش که گراز دانایی بود برود تا با او مشورت کند. گراز دانا به میمون گفت فردا من برای بردن نوزاد دوره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرد پیش شما میـآیم و تو برای نجات بچه به من حمله کن تا مهر تو برای همیشه به دل صاحبت بیفتد.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *