چهار دوست به نام‌های «خلیل»، «فریدون»، «بهرام» و «حسن» برای سرگرمی سرِ کیف‌زنی شرط‌بندی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند، اما این بار قرعه به نام «خلیل» می‌افتد.
خلیل برخلاف میل باطنی‌اش با ترس و لرز تن به کیف‌زنی می‌دهد. او باید کیف «مهشید خانم» را که کاراته کار است، برباید. در گیرودار این جریان خلیل به دام می‌افتد و دیگر دوستانش پا به فرار می گذارند.
از طرفی مهشید، خلیل را به مادرش، عفت خانم تحویل می‌دهد. او نیز با خلیل قول و قرار می‌گذارد که در ماه مبارک رمضان در مراسم افطاری منزل، کمک حال او باشد؛ در غیر این صورت او را به پلیس تحویل خواهد داد. اما «مهرداد»، همسر مهشید، با حضور خلیل در منزل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان مخالفت می‌کند.
از سوی دیگر دوستان خلیل گمان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند که او رفقایش را لو داده است و وقتی خلیل را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینند، او را به باد کتک می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرند.