سحر می‌داند

نویسنده: سعید تشکری
زمان: 03:30:42
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
سحر می‌داند قسمت اول
سحر می‌داند قسمت دوم
سحر می‌داند قسمت سوم
سحر می‌داند قسمت چهارم
سحر می‌داند قسمت پنجم
سحر می‌داند قسمت ششم
سحر می‌داند قسمت هفتم
خلاصه:

«ابواحمد» دو پسر به نام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های «سید مرتضی» و «سید رضی» دارد که مادرشان «فاطمه» برای کسب دانش و معرفت، آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را نزد «شیخ مفید» می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد. آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در معارف دینی زمان بسیار پیشرفت کردند و سیدرضی گردآوری نهج البلاغه را آغاز کرد، اما در آن هنگام در بغداد ….
«طالح» یکی از سرداران خلیفه است که «یحیی» دست و پایش را قطع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و او برای انتقام، به کمک سردار دیگری، نقشه به آتش کشیدن شهر «کرخ» را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشند. مادر یحیی به شدت او را سرزنش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و از او می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد که دست از این آشوب و جنگ بردارد. در این هنگام ابواحمد، پدر سید مرتضی و سید رضی، نقابت شیعیان بغداد را بر عهده دارد و پس از مطلع شدن از به آتش کشیده شدن کرخ بسیار نگران می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و با شیخ مفید در این باره مشورت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. فاطمه، مادر سید مرتضی و سید رضی، دو پسرش را برای آموختن دانش نزد شیخ مفید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد. از طرف دیگر یحیی که از کارش پشیمان است، به بغداد باز می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردد تا در خدمت سید رضی باشد. در همین زمان ابواحمد از بغداد به شیراز تبعید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و …

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *