نیش عقرب

نویسنده: نصرالله منشی
زمان: 00:06:15
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
نیش عقرب
خلاصه:

سنگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پشتی و عقربی بسیار با هم دوست بودند تا این‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌که در وطن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان اتفاق بدی افتاد.
دو دوست با هم از وطن بیرون رفتند. آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به آبی رسیدند. اما عقرب از این که نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانست از آب رد شود بسیار نگران شد.
سنگ پشت به او دلگرمی داد و گفت بر پشت من سوار شو و از چیزی نترس.
عقرب سوار بر سنگ پشت شد و راهی شدند. سنگ پشت احساس کرد که عقرب دارد کاری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. پرسید ای عقرب چه می کنی؟ …
این داستان آموزنده از «کلیله و دمنه» توسط «مهدی آذر یزدی» ساده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسی شده و برای کودکان سال آخر دبستان مناسب است.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *