میمون فضول

اقتباس متن: مهدی آذریزدی
زمان: 00:14:15
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
میمون فضول
خلاصه:

عده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای بازرگان در راه استراحت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند که به یک دزد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسند.
دزد که مردی قوی و ترسناک بود به اموال بازرگان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها نزدیک شد تا دزدی کند. اما نگهبان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها همه جا مراقب بودند.
دزد تصمیم گرفت به طویله برود و یک اسب بدزدد. شیری هم از جنگل فرار کرده بود به طویله آمده بود تا جانوری را بخورد. دزد در تاریکی طویله به شیر نزدیک شد …

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *