شاهنامه فردوسی / جلد دو / پادشاهی هوشنگ، کیومرث و طهمورث

زمان: 00:43:32
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
شاهنامه فردوسی / جلد دو / پادشاهی هوشنگ، کیومرث و طهمورث قسمت اول
شاهنامه فردوسی / جلد دو / پادشاهی هوشنگ، کیومرث و طهمورث قسمت دوم
شاهنامه فردوسی / جلد دو / پادشاهی هوشنگ، کیومرث و طهمورث قسمت سوم
شاهنامه فردوسی / جلد دو / پادشاهی هوشنگ، کیومرث و طهمورث قسمت چهارم
شاهنامه فردوسی / جلد دو / پادشاهی هوشنگ، کیومرث و طهمورث قسمت پنجم
شاهنامه فردوسی / جلد دو / پادشاهی هوشنگ، کیومرث و طهمورث قسمت ششم
خلاصه:

کیومرث اولین پادشاه جهان بود. او پادشاهی نیک بود که دشمنی جز اهریمن نداشت. اهریمن بر او حسد ورزید و با سپاهی به جنگ او رفت. کیومرث را پسری یگانه بود سیامک نام. سیامک با لشکری به جنگ رفت و به دست دیو کشته شد. کیومرث چون خبر کشته شدن سیامک شنید، از تخت پادشاهی فرود آمد و یک سال به سوگ سیامک نشست تا آن‌‌‌‌که سروش پیغامش داد به جنگ اهریمن برود و زمین را از لوث او بپالاید. پس سپاهی بیاراست و هوشنگ پسر سیامک را به سپهسالاری برگزید. هوشنگ دیو را مغلوب و سر از بدن او جدا کرد. پس از این پیروزی، کیومرث چشم از جهان فروبست و سی سال پادشاهی او به پایان رسید.
نوبت به پادشاهی هوشنگ رسید. در زمان او آهن از سنگ استخراج شد و همچنین مردمان علم افروختن آتش را دانستند. و قصه چنان بود که روزی ماری عظیم قصد هوشنگ کرد و پادشاه سنگی برگرفت تا او را از خود دفع کند. سنگ به مار اصابت نکرد اما بر سنگ دیگری خورد و شکست. از برخورد آن دو جرقه ای پدید آمد که راز افروختن آتش بود. هوشنگ پروردگار را سپاس گفت و جشنی فرخنده با نام سده برپا کرد.
پس از آن مردم آهنگری و ساختن سلاح آموختند و هوشنگ چاره آب کرد و راه‌آب ساخت و آن را به زمین‌ها هدایت کرد. این‌‌‌‌گونه بود که کشاورزی آغاز شد. حیوانات اهلی و وحشی را از هم جدا کردند و از هریک بهره گرفتند. بدین گونه هوشنگ جهان آباد کرد و پس از چهل سال بدرودش گفت. تخت کیانی به پسرش تهمورث رسید.
تهمورث در ابتدای کار موبدان را بخواند و وعده داد که جهان را پر از نیکی کند و چنان کرد. از حیوانات بهره گرفت؛ با پشم دام نخ و پارچه و پوشیدنی ساخت و ددان و وحوش را در بند کرد. برخی از پرندگان را دست آموز کرد و به خدمت گرفت و مرغ و خروس را پرورید. وزیری نیز داشت که از پاکی در جهان یگانه بود و پادشاه را به نیکی رهنمون. سرانجام گروهی از دیوان بر او شوریدند. تهمورث به نبردشان رفت و شکستی سخت دادشان. امان خواستند تا در ازای جانشان چیزی به پادشاه بیاموزند و چنان شد که نوشتن به سی زبان را تهمورث از ایشان آموخت.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *