گل خندان، مروارید غلتان

راوی: ژاله علو
تنظیم متن: سعید اسلام زاده
زمان: 00:12:30
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
گل خندان، مروارید غلتان
خلاصه:

چیزی نگذشت که زن، بچه‌‌‌‌‌‌‌‌ای به دنیا آورد. ماجرا از اینجا آغاز شد که مرد برای کاری بیرون رفته بود که چهار زن غریبه وارد خانه شدند. آن‌‌‌‌‌‌‌‌ها کمک کردند تا بچه به دنیا بیاید. بچه به دنیا آمد. یک دختر زیبا بود.
آن چهار زن که دیدند دختر سالم به دنیا آمده تصمیم گرفتند تا چهار هدیه به او بدهند.
یکی گفت: هر وقت این دختر بخندد، همه جا پر از گل می‌‌‌‌‌‌‌‌شود.
دیگری گفت: هر وقت این دختر بخندد همه جا گلباران می‌‌‌‌‌‌‌‌شود.
آن‌‌‌‌‌‌‌‌ها اسم او را «گل خندان» گذاشتند و رفتند. زن همسایه که زنی حسود بود، از این ماجرا خبردار شد.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *