

در جامعهای که نقشی بهجز همسری و مادری برای زنان تعریف نشده، زیبایی و مقبولیت ظاهری، برای دختران سرنوشتساز خواهد بود. «آبجی خانم»، ازجمله داستانهای کوتاه و انتقادی صادق هدایت نسبت به فضای حاکم بر جامعهی ایران است. این کتاب داستان دو خواهر با ظاهری کاملاً متفاوت و طبیعتاً سرنوشتی گوناگون را روایت میکند!
آبجیخانم و ماهرخ، دخترهای یک خانوادهی سنتی و فرودست از جامعه سنتی ایران هستند. ماهرخ که از نظر اجتماعی بسیار زیبا و مقبول است، در پانزدهسالگی به خدمتکاری میرود و در خانه یکی از اعیان و اشراف مشغول کار میشود.
در انتها نیز که یکی از نوکران آن خانه از او خواستگاری میکند، به همسری او درمیآید. خواهر او آبجیخانم اما، از آنجایی که زشت خوانده میشود و از نظر دیگران و خودش محال است که چنین بخت و اقبال و شانسی پیدا کند، مجبور میشود بهکلی قید شوهر را بزند و به جای آن خود را با شرعیات و عبادات سرگرم کند. صادق هدایت در آبجی خانم، راوی زندگی زنانی است که با ملاکهای چنین جامعهای، نامناسب شناخته شده و زندگیشان تباه میشود.