

آخرین نبرد
قسمت اول

آخرین نبرد
قسمت دوم

آخرین نبرد
قسمت سوم

آخرین نبرد
قسمت چهارم

آخرین نبرد
قسمت پنجم

آخرین نبرد
قسمت ششم

آخرین نبرد
قسمت هفتم
«اسفندیار» پهلوانی رویین تن و پیروزمند در نبردهاست که پدرش «گشتاسب شاه» وعده پادشاهی به او داده است. رسیدن او به شاهی مشروط به انجام کاری است که پدر از او خواسته، اما عملی شدنش ناممکن است…
اسفندیار ناگزیر است برای رسیدن به پادشاهی، بزرگترین پهلوان ایران زمین را مطیع خود سازد و او را دست بسته روانه ی دربار کند.
اسفندیار در نبرد خود با رستم، اول بار او را بر زمین می افکند، اما به او مهلت می دهد. دلاور باتجربه، با مهلت ستاندن از پهلوان جوان، از مهلکه میگریزد و با کمک پدر و چارهجویی از سیمرغ، آگاه می شود دو چشم اسفندیار آسیب پذیر است. پس برای بار دوم به رزمگاه می آید و تیر را، مستقیم، به سوی چشمان اسفندیار نشانه می گیرد.