آوای امواج

نویسنده: یوکیو میشیما
زمان: 01:56:35
به اشتراک گذاری:
3.9
اپیزودهای این قصه
آوای امواج
خلاصه:

دختری آن‌جا بود که پیش از این ندیده بود. دختر به توده‌ای از چوب ـ بست‌های سنگین تکیه داده بود تا استراحتی کند. این چوب ـ بست‌ها را به خاطر شکلشان چرتکه می‌نامیدند. قایق‌های ماهیگیری را ابتدا به‌وسیله‌ی وینچ روی ساحل می‌کشیدند و بعد چرتکه‌ها را زیر قایق‌ها قرار می‌دادند تا قایق‌ها به نرمی روی آن سر بخورند. ظاهرا دختر تازه از حمل این چوب‌بست‌ها دست کشیده بود تا نفسی تازه کند. پیشانی‌اش خیس عرق بود و گونه‌هایش برافروخته. باد سردی از سوی غرب می‌وزید، ولی به‌نظر می‌آمد دختر از آن خوشش می‌آید، صورت برافروخته‌اش را به طرف باد برگردانده و موهایش را به باد سپرده بود.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (127 votes, average: 3,90 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *