

اتحادیه ابلهان
قسمت اول

اتحادیه ابلهان
قسمت دوم

اتحادیه ابلهان
قسمت سوم

اتحادیه ابلهان
قسمت چهارم

اتحادیه ابلهان
قسمت پنجم

اتحادیه ابلهان
قسمت ششم

اتحادیه ابلهان
قسمت هفتم

اتحادیه ابلهان
قسمت هشتم

اتحادیه ابلهان
قسمت نهم
امکان نداشت که بتونم اون شغل رو قبول کنم. به محض اینکه چشمم به رئیس بخش فرهنگ قرون وسطی افتاد دستم پر از تاولهای سفید شد. یک مرد کاملاً خالی از روح. بعد گفت که چرا کراوات نزدم و بعد هم چند چیز مثلا بامزه راجعبه کتم گفت. از اینکه چنین آدم بیارزشی جرئت کرده بود اینطور گستاخی کنه جدا وحشت کرده بودم. اون کت یکی از معدود وسایل رفاهی بود که واقعا بهش دل بسته بودم. اگر یک روز اون روانییی رو پیدا کنم که از من دزدیدش، گزارشش رو به مراجع ذیصلاح میدم.