

از خاطرات یک ایده آلیست
اگر میخواهید یک بار زندگی درست و حسابی کرده باشید، سوار قطار شوید و به جایی عزیمت کنید که هوایش آکنده از بوهای یاس بنفش و گیلاس وحشی است؛ به جایی بروید که انبوه گل استکانی و لاله عباسی از پی هم از دل خاکش سر بر آوردهاند و چشمهایتان را با رنگ سفید ملایمشان و با ژالههای ریز الماسگونشان نوازش میدهند . آنجا، در فضای وسیع و گسترده، در آغوش جنگل سرسبز و جویبارهای پر زمزمه اش، در میان پرندگان و حشرات سبز رنگ، به مفهوم راستین کلمهی ” یک بار زیستن ” پی خواهید برد !