اشتباه اردک

نویسنده: نصرالله منشی
زمان: 00:05:01
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
اشتباه اردک
خلاصه:

اردکی جوان در باغی زندگی می‌‌‌‌‌‌‌کرد. در باغ دریاچه‌‌‌‌‌‌‌ای بود که ماهی بسیاری داشت.
اردک شنیده بود که گوشت ماهی بسیار خوشمزه است. در یک شب مهتابی که عکس ماه در آب افتاده بود. اردک فکر کرد که ماهی است. به دریاچه رفت و تلاش کرد تا ماهی را بگیرد اما هر چه تلاش کرد نتوانست.
شب‌‌‌‌‌‌‌های بعد هم تلاش کرد ولی نتوانست.
اردک ناراحت شد و از اردک پیری کمک گرفت. اردک پیر به او خندید و به او گفت این حرفت را به کسی نگو چون تو را مسخره می‌‌‌‌‌‌‌کنند. اما اردک جوان از اردک پیر نپرسید که ماهی چه شکلی دارد …

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *