






پس از گرفتار شدن ضحاک به دست فریدون و بر تخت نشستن فریدون، او خوابی دید که خوابگزاران آن را اینگونه تعبیر کردند: وی را سه پسر خواهد بود که دو پسر بزرگتر پسر کوچکتر را خواهند کشت.
اگر فریدون در تقسیم ملک و مهر خویش تساوی را رعایت کند، به گونهای که رشک آنها برانگیخته نشود، چنین نزاعی نیز اتفاق نخواهد افتاد.
پس از خواب دیدن و تعبیر خواب، فریدون سرزمینهای پهناور شاهنشاهیِ خود را بین فرزندانش تقسیم کرد؛ روم را به «سلم»، چین و آنسوی جیحون را به «تور»، و ایران را به «ایرج» داد؛ زیرا میخواست کوچکترین فرزندش که ایرج بود، در کنار او باشد.
پس از تقسیم سرزمینها بین پسرانش، دو پسر فریدون (سلم و تور) اعتراض خود را از این تقسیم ناعادلانه پدر به گوش فریدون رساندند و او را به جنگ تهدید کردند. ایرج که از ناخشنودی برادرانش در تقسیم سرزمینها آگاه شده بود، بدون اطلاع پدر بهسوی برادران خشمگین رفت تا آنان را به آشتی فراخواند. او فقط به همسرش که باردار بود، رفتنش را خبر داد.