افسانه کاروان نوروزی

نویسنده: مهام میقانی
زمان: 04:44:39
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
افسانه کاروان نوروزی قسمت اول
افسانه کاروان نوروزی قسمت دوم
افسانه کاروان نوروزی قسمت سوم
افسانه کاروان نوروزی قسمت چهارم
افسانه کاروان نوروزی قسمت پنجم
افسانه کاروان نوروزی قسمت ششم
افسانه کاروان نوروزی قسمت هفتم
افسانه کاروان نوروزی قسمت هشتم
افسانه کاروان نوروزی قسمت نهم
افسانه کاروان نوروزی قسمت دهم
خلاصه:

در سفری طولانی به سن پترزبورگ، برادرزاده زیبا و جوان «ناصرالدین شاه» که «شازده خانم» نام دارد، به درخواست شاه برای بازگشت به ایران، خود را آماده می‌کند. اما شازده خانم از دلیل اصلی این تقاضا مطلع نیست و خیال می‌کند که عموی محبوبش به زودی خواهد مرد. به همین دلیل برای عید نوروز و جشن‌های سال نو عازم ایران می‌شود.

در همین زمان است که شازده خانم از میان معلمان خصوصی خود در روسیه عاشق پر و پا قرصی پیدا کرده که استاد فلسفه اوست. «ایلیا میخایلوویچ» که جوانی برازنده و با علم و دانش است، با اسب خود پشت کاروان شازده خانم سفر به ایران را آغاز می‌کند تا مطمئن باشد به محبوبش نزدیک است و خطری او را تهدید نمی‌کند. طولی نمی‌کشد که این همراهی تأثیر خود را نشان داده و ایلیا میخایلوویچ کاروان نوروز را از خطری سهمگین نجات می‌دهد و کمی بعد با درایت او شازده و ندیمه‌هایش موفق به گریختن از دست راهزنان روسی می‌شوند.

اما همان شب متوجه می‌شویم که یکی از مشاوران شازده خانم که زنی به نام «ماژینگا» است، مسیر حرکت برادرزاده شاه را به راهزنان لو داده بوده تا به این وسیله بتواند از شاه ایران اخاذی کند. اما با حضور ایلیا میخایلوویچ در کاروان، تمام نقشه‌ها از میان می‌روند و مجبور می‌شود به سفر خود، این بار نه به عنوان ندیمه، بلکه به عنوان یک زندانی خیانتکار ادامه دهد. کاروان در آستانه ورود به دارالخلافه قرار دارد…

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *