الاغ باسواد

تنظیم متن: علیرضا محمودی
زمان: 00:25:05
به اشتراک گذاری:
اپیزودهای این قصه
الاغ باسواد قسمت اول
الاغ باسواد قسمت دوم
خلاصه:

«نوشیروان»، پادشاه ایران وزیری داشت به نام «بزرگمهر». او دستور داده بود تا طنابی که سرش زنگوله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای داشت را جلوی در دادگاه قرار دهند تا اگر کسی شکایتی داشت؛ طناب را بکشد؛ زنگوله به صدا در بیاید و قاضی متوجه شکایت مردم بشود.
روزی قاضی متوجه صدای زنگوله می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. به نگهبان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها دستور می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد تا بروند و ببینند چه کسی شکایت دارد. نگهبان-ها به جلوی در رفتند اما هیچ کس آنجا نبود.
فقط الاغی پیر و زخمی در گوشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای ایستاده بود. نگهبان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به قاضی خبر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند که کسی جز الاغ کسی دیگر آنجا نیست. قاضی دستور می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد تا الاغ را به دادگاه بیاورند.
به الاغ کاه و یونجه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند و از او نگهداری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. قاضی به الاغ نگاه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید که من می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانم چرا این الاغ ناراحت است: او پیر شده و حالا دیگر صاحبش به او آب و غذا نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد و او را رها کرده است.
پادشاه دستور می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد تا در شهر جار بزنند تا صاحب الاغ به دادگاه بیاید. مرد آسیابان که صاحب الاغ بود خبر را شنید و از ترس در دادگاه حاضر شد .

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *