انارهای باغ تاقان بای

نویسنده: یوسف قوجق
زمان: 00:23:32
به اشتراک گذاری:
4.91
اپیزودهای این قصه
انارهای باغ تاقان بای
خلاصه:

دایان، نان شیرمالی برداشت و از خونه بیرون رفت. از جاده مال‌رو گذشت و سوتی زد و سگی اومد و کنارش نشست. اون هر روز از غذای خودش به سگ می‌داد و سگ انگار هر روز منتظر رسیدن دایان بود.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (66 votes, average: 4,91 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *