انگور فرنگی

نویسنده: آنتون چخوف
زمان: 00:20:01
به اشتراک گذاری:
4.5
اپیزودهای این قصه
انگور فرنگی
خلاصه:

ما دو برادریم. یكی من، ایوان ایوانویچ و دیگری نیكلای ایوانیچ كه دو سالی از من كوچک‌ترست. من درس خواندم و دامپزشک شدم، اما نیكلای از همان نوزده‌سالگی پشت میز نوكری دولت نشست. پدر، شش دانگی ملک برای­‌مان باقی گذاشته بود، اما بعد از مرگش ملک را به جای بدهكاری‌های پدر ازمان گرفتند. با وجود این دوره بچگی ما در ده به آزادی و خوشحالی گذشت.

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (58 votes, average: 4,50 out of 5)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *