باغ سیب

نویسنده: استپان زوریان
اپیزودهای این قصه
باغ سیب قسمت اول
باغ سیب قسمت دوم
باغ سیب قسمت سوم
باغ سیب قسمت چهارم
باغ سیب قسمت پنجم
باغ سیب قسمت ششم
خلاصه:

در روستای «اوران» باغ سیبی وجود دارد که متعلق به پیرمردی سرزنده به نام بابا «مارتین» است. بابا مارتین که سال گذشته همسر خود را از دست داده دو دختر به نام­‌های «نوین» و «آنگین» دارد.

بابا مارتین، پیرمرد مهربان یک سال پس از مرگ همسرش، با چهره‌ای شکسته اما روحیه‌ای قوی، همچنان با کمک «ساهاک» به امور باغ رسیدگی می‌کند. شامه قوی داماد دکاندار او که گرایش لئیمانه‌ای به مال‌اندوزی دارد و استعدادی خاص برای انجام کارهای غیراخلاقی، متوجه تصاحب باغ سیب می‌شود.
او هر هفته به بابا مارتین سر می‌زند و با ابراز مهربانی و دلسوزی‌های ریاکارانه و کاملاً ظاهری برای بابا مارتین هدیه می‌برد، با این خیال و انگیزه که باغ سیب هر چه زودتر به همسر او برسد. نقطه مقابل دکاندار باجناقش، «وانس» خیاط است که نه چرب‌زبانی می‌­کند و نه برای تصاحب باغ سیب نقشه می‌کشد. بابا مارتین دنیادیده و باهوش تفاوت وانس را با آرتوش کاملاً دریافته است. در میان کارگران آن‌ها زنی به نام «نونوفر» توجه بابا مارتین را جلب می‌کند و چندی بعد بابا مارتین برای انجام کارهای خانه از او کمک می‌گیرد. هنگامی که دو خواهر لباس­‌های مادرشان را تن نونوفر می‌بینند از پدرشان می­‌خواهند…

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (No Ratings Yet)
Loading... چقدر این کتاب رو دوست داشتید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *