

بانوی دریاچه
قسمت اول

بانوی دریاچه
قسمت دوم

بانوی دریاچه
قسمت سوم

بانوی دریاچه
قسمت چهارم

بانوی دریاچه
قسمت پنجم
شخصی به نام «مارلو» از طرف ستوان «مک گی» و به سفارش آقای «دریس کینگسلی» مأمور میشود تا همسر ناپدیدشده «دریس» را بیابد.
دریس تلگرافی را به مارلو نشان میدهد که همسرش هنگام رفتن برای او فرستاده بود. متن تلگراف چنین بود: «از راه مرز میروم مکزیک تا طلاق بگیرم. با گریس ازدواج خواهم کرد. خوشبخت باشی. کریستال» بدین ترتیب مارلو تحقیقاتش را آغاز میکند.
«بانوی دریاچه» چهارمین رمان بلند «چندلر» است و از بهترین آثار او به شمار میآید.
درونمایه این داستان برای چندلر جذابیتی خاص داشت؛ او ابتدا در سال ۱۹۳۹ آن را بهصورت داستانی کوتاه به چاپ رساند. در سال ۱۹۴۳، با بسط دادن هسته اصلی داستان، رمان «بانوی دریاچه» را بهشکل کنونیاش پدید آورد.